شما اینجا هستید
اجتماعی » ادبیات فولکلوریک دوران قاجار

. ادبیات فولکلوریک شامل اعتقادات، اوهام، پیشگویی¬های راجع به وقت، نجوم، تاریخ طبیعی، طب (و به طور کلی آنچه را که دانش توده می¬گویند) می¬شود. این دانش توده تمامی جوانب زندگی انسان را در بر می¬گیرد. جوانبی که دربرگیرنده تولد، کودکی، جوانی، زناشویی، پیری، سوگواری، جشن¬های ملی و مذهبی و نیز عاداتی که مربوط به نحوه زندگی عمومی مردم عادی است. “مرحوم هدایت” هم این فرهنگ عام را ((فرهنگ توده)) خواند و مقاله¬ی مفصلی ) را که جز اولین تلاش-ها برای جمع¬آوری فولکلورها در زبان فارسی بوده است ) را در “مجله سخن” انتشار داد و عنوان آن را هم همین “فرهنگ توده” گذاشت.
ادبیات شفاهی یا فولکلوریک یکی از نشانه¬های فرهنگ است و شاید حتی بتوان با جرات گفت که منبع بکر و دست¬نخورده¬ای برای بررسی فرهنگ و اوضاع اجتماعی و… یک جامعه به شمار می¬رود و شامل قصه¬ها، افسانه¬ها، اسطوره¬ها، ترانه¬ها، تصنیف¬ها، بازی¬های منظوم، امثال، حکم، متل¬ها و چیستان¬هایی که گاهی ممکن است هزاران سال پیش ،نسل به نسل، به شکل شفاهی نقل شده و به روزگار کنونی ما رسیده باشد. در واقع ادبیات فولکلوریک ریشه در جامعه انسانی دارد و محتوا و درون¬مایه آن اغلب برداشت¬ها و تلقی¬های ساده و بی پیرایه اقوام ابتدایی و روستایی از محیط پیرامون زندگی خود بوده است. باورداشت¬ها، عقاید و آداب و رسوم و سنن و… همه زیر مجموعه این ادبیات فولکلوریک به حساب می¬آید. در واقع محل تلاقی رشته¬هایی مانند علوم اجتماعی¬، ادبیات، مردم¬شناسی ، تاریخ و…همین فولکلورها یا ادبیات عامه هستند. فولکورها تلاش ناخود¬آگاه و صد¬البته گروهی بشر بوده است. تلاشی که ماحصل آن نسل به نسل منتقل شده و بتدریج بین عامه مردم رایج شده است. پدید¬آورنده ابتدایی فولکلورها مشخص نیست و به هیچ وجه نمی¬توان، ابتدایی ازلی را برای آنها در نظر گرفت . از ویژگی¬های ادبیات فولکلوریک می¬توان به تکرارپذیری و قابلیت انتقال آن به نسل¬های آینده، اشاره کرد. از این رو می¬توان فولکلور هر منطقه را مجموعه¬ای از رفتارها، گفتارها، آداب و رسوم و عاداتی دانست که افراد آن منطقه آنها را از گذشتگان و نیاکان خود به ارث برده¬ و به آیندگان سپرده¬اند. عاداتی که شاید از ابتدای بشریت آغاز شده¬اند. “آندره وارنیاک” فرهنگ عامه را با بقایای تمدن یکسان می¬شمارد و برای آن سه صفت اصلی مطرح می¬کند که عبارتند از: ((الف. از عناصر متعلق به تمدن باستانی تشکیل شده است. ب. هیچ شیوه انتقال به صورت علمی را نمی-پذیرد، پس هر نوع نظریه پردازی و تعبیه قوالب نظری در مورد آن نابجاست. ج. دارای نوعی تسری (بدون آمیختگی) بر عناصری در تمدن جدیدتر است.))( فرهنگ علوم اجتماعی، بیرو: صص۱۳۹-۱۳۸)
در میان مباحث متون فرهنگ عامه یا فولکلور را به سه مقوله اصلی تقسیم می¬کنند:
۱)باورها و عادات مربوط به زمین و آسمان، دنیای گیاهان و روییدنیها، دنیای حیوانات، دنیای انسانی، اشیای مصنوع و مخلوق بشر، روح ونفس و دنیای دیگر، موجودات مافوق بشر، غیب¬گویی و معجزات و کرامات سحر و ساحری، طب و طبابت.
۲)آداب و رسوم مربوط به نهادهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، شعائر و مناسک زندگی انسان، مشاغل و پیشه¬ها، گاه¬شماری و تقویم جشن¬ها، بازیها و سرگرمی¬های اوقات فراغت.
۳)داستان¬ها و ترانه¬ها و ضرب¬المثل¬ها، داستان¬ها( حقیقی و سرگرم کننده) ترانه¬ها و تصنیف¬ها، متل¬ها و چیستان-ها.(نعمتی، نورالدین،طایفی، شیرزاد، بازتاب اوضاع اجتماعی در متون عصر قاجار با تاکید بر فرهنگ عامه، فصلنامه تخصصی سبک شناسی نظم و نثر فارسی(بهار ادب)
ادبیات فولکلوریک دوران قاجار
انقلاب مشروطه یکی از بزرگترین رخدادهای تاریخ معاصر ایران به شمار می¬آید و تاثیرات زیادی بر جای گذاشت. تاثیراتی که شامل حوزه¬های حقوق زنان، آموزش¬ و تعلیم و تربیت، مطبوعات، به وجود آمدن احزاب، روابط بین¬الملل و سیاست خارجی، نحوه پوشش زنان و مردان و…می¬شد.
علاوه بر تمام مواردی که ذکر شد انقلاب مشروطه موجب تحول در شیوه های زندگی و زیست انسان عصر قاجار شد. زیستی که قبل از آن در خدمت سنت بود و بعد از انقلاب مشروطه تجدد و نوگرایی پا به میدان گذاشت. تجددی که باعث تحولی بنیادین در تمام جنبه¬های زندگی شده بود و از پوشش ظاهری تا زمزمه¬های برابری حقوق زنان و مردان را شامل می¬شد و حالا انسان¬ آن دوران بر سر دو راهی سنت و تجدد، مردد مانده بودند و قس¬علی¬هذا. اما نکته مهم¬تر تحولی بود که در نحوه سخن گفتن و آداب نوشتن به وجود آمده بود. روزنامه¬های عصر در ترویج این زبان نو که نماد و نمود تغییرات اجتماعی به حساب می¬آمدند، موثر واقع شدند.
باید توجه داشت که در طول دوره قاجار اصطلاح ادبیات معنای کاملا جدیدی پیدا کرده بود. به این صورت که می¬دانیم تا پیش از آن زمان برداشت از واژه ادبیات در ایران عمدتا به مجموعه آثار شعرای برتر ایران اطلاق می¬شد که به طور معمول این آثار شعری صرفا به شکل مجموعه¬های دست نوشته در دسترس بود. اما ورود صنعت چاپ در اوایل قرن نوزدهم میلادی باعث شد تا شکل¬های جدیدی از چاپ، انتقال و توزیع آثار مکتوب به وجود آید. به عبارت دیگر ورود صنعت چاپ مفهوم ادبیات عامه را دگرگون کرد. پیگیری و بررسی وضعیت تولید ادبیات عامه در دوران قاجار متاسفانه به دلیل کمبود یا نبود داده¬های مناسب کتاب¬شناختی اطلاعاتی در اختیار ما قرار نمی¬دهد. دلیل این امر این است که مدت-ها به علت انجام تحقیقات گسترده در زمینه حوزه پر جذبه نسخه¬های خطی و دستنویس به ویژه نسخه¬های مصور تاریخ چاپ کتاب در ایران مورد بی توجهی قرار گرفته است.
روزنامه¬ی فکاهی “کشکول” به همت “شیخ احمد کرمانی” به زبان فارسی ساده و معمولی منتشر می¬شد. روزنامه¬ی فکاهی “حشرات الارض”، “روزنامه¬ی نسیم شمال” و نوشته¬های “علی اکبر دهخدا” به نام “چرند و پرند” و نوشته¬های “ایرج میرزا” از جمله نمونه¬هایی بودند که به ترویج زبان و ادبیات عامیانه کمک کردند. ادبیات عصر مشروطه ادبیات دوره گذار و عصر رشد و نمو ادبیات فولکلوریک به شمار می¬رود.(در پانوشتی که زیر برگه آوردید گفته شده که واژه فولکوریک درست به کار برده نشده است و اینکه تاکید شده که انقلاب مشروطه موجب عطف توجه به ادبیات عامه شده و… که در متن آمده است) چرا که گسترش ارتباطات باعث شد مردم آرام آرام از ادبیات ستایش¬گرانه فاصله بگیرند و به جای مدح عاشق ومعشوق و سخن گفتن از طره سیاه زیبا¬رویان و وجه شباهتش به بخت سیاه عاشق شوریده و… سخن از مضامین اجتماعی و فقر و محنت و استبداد حکام ضعیف¬النفس بگویند و به زبان عامیانه یعنی زبان زنده و جاری مردم کوچه و بازار روی آورند. زبانی، کوچه و بازاری که زبان خود مردم است، بدون هیچ تکلف و طمطراقی! برای نمونه “علامه دهخدا” توانست در مقالات چرند وپرند با لحنی صمیمی و پرتحرک از مسائل جامعه و همدردی با مردم سخن بگوید. از اصطلاحات، کنایات، مثل¬ها و تکیه کلام¬ و شیوه¬های جدیدی که در نویسندگی و نثر فارسی به وجود آورد و از قضا مورد استقبال بسیاری هم قرار گرفت. دوران مشروطه نقطه عطفی در تاریخ و ادب ایران بود. تغییراتی که در این زمان در اوضاع کشور پدید آمد، مستقیما در ادبیات تاثیر گذاشت. حضور امیرکبیر، تاسیس دارالفنون و فرستاده شدن برخی از متفکران برای تحصیل به اروپا و آشنایی با روش¬های دیگر زندگی و کشمکش¬هایی که بین دربار و مردم پدید آمد، همه و همه از عوامل غنی¬تر شدن ادبیات آن¬زمان به حساب می¬آید. ادبیات مشروطه در جریان جدال با ادبیات کهنه جان می¬گیرد و به همین دلیل هم از نظر شکل و محتوا، نو و سنت¬شکن است. متفکران مشروطه، کلام را از سیطره برج عاج¬نشین¬ها بیرون می¬آورند و به خدمت مرد کوچه و بازار می¬گمارند. در این دوره شاعران از دغدغه¬های مردم مانند گرسنگی، فقر، تعدد زوجات، حقوق زنان، مدارس جدید و به طور کلی از مسائلی که مردم با آنها دست و پنجه نرم می¬کنند، سخن می-گویند. تعداد زیادی از شعرای دوره¬های پیشین مانند “حافظ” ، اجتماعی بودند. حتی در شعر “انوری” هم مسائل اجتماعی دیده می¬شود. اما در دوره¬های پیشین مضامین شعری با قدرت در اختیار زبان رسمی و دیوانی است. در صورتی که در دوره مشروطه، گرایش به ادبیات عامیانه و مردم عادی بسیار فراگیر می¬شود. هر چند عده¬ای دوره قاجار را دوره زوال فرهنگی ایران دانسته¬اند و صد البته این ارزیابی بیشتر در مورد سطح رشد سیاسی و اقتصادی این دوره درست به نظر می¬رسد اما از نظر فرهنگ عامه این دوره دارای جذبه بسیار بالایی است. چرا که در این عصر، جامعه قاجار بین دو قطب سنت و تجدد در نوسان بود. از یک¬سو ادبیات عامه مردم در عصر قاجار صرفا برگرفته از روایات، قصه¬ها و سنن فارسی بود و دلیل مهم برای جولان ادبیات عامه این بود که ترجمه آثار داستانی اروپایی هنوز در ایران منتشر نشده بود و جامعه ایرانی با سیل آثار ترجمه ادبی مواجهه نشده بود. بنابراین ادبیات فولکلوریک این دوره بسیار شاخص و قابل تامل است.
سنت نویسندگان فرهنگ عامه در دوره قاجار نشان می¬دهد که نوشته¬های این دوره جدا از جنبه¬های طنز و سرگرمی و شوخ طبعی، بازتاب ایده¬ها و شرح سرگذشت¬های اجتماعی مردم و واکنش به عناصر اجتماعی و سیاسی و اقتصادی آن دوران بوده است.
ادبیات فولکلوریک منظوم و منثور
ادبیات منظوم فولکلوریک
ادبیات شفاهی یا فولکلوریک به دو صورت منظوم و منثور بوده است. شکل منظوم آن اغلب به شکل ترانه، دوبیتی، تصنیف، شروه(سروده¬های جنوبی)، چهارپاره، نوحه، بحرطویل، لالایی، متل، چیستان و…تجلی یافته است. چنانچه از آنها در مراسم مختلف مثل تولد نوزاد، عروسی، عزاداری، دعا، بدرقه، اعیاد، جشن¬های دینی و ملی به هنگام کار کردن استفاده می¬شده است. علاوه بر این تمامی اشعاری که در زمان کار از جمله گله¬چرانی، قالی¬بافی، شالی¬کوبی، نشاکاری، شیردوشی و …مورد استفاده قرار می¬گرفته¬اند و جزیی از این ادبیات فولکوریک یا عامیانه محسوب می¬شود. نمونه¬ای از این اشعار در زیر آورده می¬شود:
-گله¬چرانی:
(هی بره وری مال ره
کوگ و سر چال ره)
برگردان: های بره بلند شو که ایل حرکت کرده / و کبک¬ها همه از آشیانه رفته¬اند.
(هی بره وری هوایه
سر گمب کرکوایه)
(برگردان: های بره بلند شو که روز شد و گل “کرکوا” شکوفه زده و آماده خوردن شده است.) .
کمال¬الدینی، سیدمحمدباقر، جاودان خرد، محمد. اشعار کار در کهکیلویه و بویراحمد، دو فصلنامه فرهنگ و ادبیات عامه، سال ۳، شماره ۵، بهار و تابستان ۱۳۹۴)

-قالی بافی:
دوباره دار قالی دار قالی
دوباره زرد شده گلزار قالی
بریدم دستمو شاید بخنده
گل سرخی سر دیوار قالی
(برگرفته از کتاب نغمه¬های فرش زنان فارس، سجادی محمد¬آبادی، سید مجتبی، انتشارات لوزا)
-شالی¬کوبی:
هنگان نشای برنج کشاورزان شروع به خواندن اشعاری می¬کردند. این اشعار کوتاه و ضربی بود و افراد را به تلاش بیشتر برای عقب نماندن از دیگران تهییج می¬کرد. قافیه در پاره¬ای از اوقات رعایت نمی¬شد و بیش از شکل و ساختمان شعر محتوا در نظر گرفته می¬شد و کارگران مرتب (( یالی یوسه)) یعنی (( یا علی نشا کنید)) را سر می¬دادند:
-یالی یوسه، بگو یوسه، یالی یوسه
کار تولک، دلم ایدکه، هی قربکه
برگردان:
کار نشاکاری است. دلم نگران است. صدای قورباغه بلند است. دلم نگران است. آوای قورباغه به گوش می¬رسد. (کمال-الدینی، سیدمحمدباقر، جاودان خرد، محمد. اشعار کار در کهکیلویه و بویراحمد، دو فصلنامه فرهنگ و ادبیات عامه، سال ۳، شماره ۵، بهار و تابستان ۱۳۹۴)
شیردوشی:
(گام ز گایل دیر اوید خرد چرد سیر اوید
ما گاشه سیسدونی خدا اونو نسدونی)
برگردان:
گاو من از گاوهای دیگر جدا شد و از آنها فاصله گرفت. خورد و چرید سیر شد و آمد/ ماده گاو من سیاه است و نژادش از سیستان است. خدایا او را از من نگیری. (ترانه¬های شیردوشی در فرهنگ بختیاری)
اشعار و تصنیف¬ها
همانطور که قبلا گفته شد اشعار عامیانه ایران در عصر قاجار به دو دسته اشعار و تصنیف¬ها تقسیم می¬شود. اشعار عامیانه به اشعاری اطلاق می¬شود که اولا دارای وزن تکیه¬ای-هجایی هستند. ثانیا بدون نیاز به همراهی با موسیقی خوانده می¬شود. هر چند اجرای آنها با الحان و ملودی¬های گوناگون امکان¬پذیر است. اشعاری مثل ((اتل متل توتوله، گاو حسن چه جوره)) یا ((دویدم و دویدم، سرکوهی رسیدم و…)) از جمله معروفترین اشعار عامیانه این دوره محسوب می-شوند…
تصنیف به قطعه شعری اطلاق می¬شود که اساسا برای اجرا یا الحان(ملودی¬ها) یا آهنگ خاصی سروده می¬شود و هیچ¬گاه جدا از موسیقی خوانده نمی¬شود. از این رو تصنیف¬ها چه بسا دارای سکته¬های وزنی هم باشند که تصنیف¬خوان در اجرا با بهره¬گیری از امکانات موسیقایی ملودی و تحریر و… آنها را برطرف می¬سازد. در حالی که تصنیف بیش از آنکه به ادبیات تعلق داشته باشد در قلمرو موسیقی قرار می¬گیرد. زیرا کلام با شعر در آن به دنبال موسیقی و در خدمت به آن پدید می¬آید و شکل می¬گیرد. در این معنا “ژوکوفسکی” بیشتر به تصانیف رایج ایرانی در واپسین سالهای حکومت “ناصرالدین شاه قاجار” پرداخته است. این تصنیف¬ها را به دو دسته۱) رسمی (عروضی) مانند تصنیف¬های عارف و بهار و شیدا۲) عامیانه(تکیه¬ای-هجایی) مانند تصنیف¬ بی نام ونشان زیر:
گربه دارم
چه چموش و چه چموش
می¬رود خونه عموش
می¬آرد شقه گوشت
شب بغل خواب منه
روز به دنبال منه و…( ژوکوفسکی، والنتین، اشعار عامیانه ایران( در عصر قاجار) ترجمه میرباقر مظفرزاده، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۸۲)
سروده¬های عامیانه فارسی به احتمال قریب به یقین بسیار قدیمی¬تر از سروده¬های رسمی عروضی¬اند. اما همواره با بی-مهری تذکره¬نویسان مواجه بوده و خوار شمرده شده¬اند و طی تاریخ هزار ساله زبان فارسی جز در چند دهه اخیر هیچ ذکری از آنها به میان نیامده است. در نتیجه دانش ما درباره مراحل گوناگون این پویایی و بالندگی زبان فارسی بسیار محدود مانده است. در دوره¬های متاخر ادبا، محققان و پژوهشگرانی چون بهار و هدایت و شاملو و… به ویژگی¬های وزنی و قافیه¬ای اشعار عامیانه التفات داشته¬ و به گرد¬آوری و ثبت و ضبط آنها اهتمام کرده¬اند. حتی در سرودن اشعاری مطابق وزن و قافیه¬ این اشعار ابتکارهایی هم نشان داده¬اند. “ژوکوفسکی” به این بی اعتنایی ایرانیان نسبت به ادبیات عامه پی برده و آورده است: (( ایرانیان در حالی که ستایشگران رجال ادب خود ( حافظ، شیخ بهایی، قاآنی و..) هستند به ارزش-های آثار ملی اصلا اعتماد ندارند و آشکار است که نسبت به آنها بی¬اعتنا هستند و آنها را چیزی جز حرف مفت و بی-معنی نمی¬دانند. نه تنها در میان مردم عادی بلکه در میان طبقه تحصیل¬کرده و با فرهنگ نیز با چنین نظری روبرو بوده¬ام. ( ژوکوفسکی، والنتین، اشعار عامیانه ایران( در عصر قاجار) ترجمه میرباقر مظفرزاده، انتشارات اساطیر، تهران ۱۳۸۲)
دوره قاجار و رواج تصنیف¬های عامیانه سیاسی
ادبیات عامیانه را می¬توان آینه شفاف هر قوم دانست. البته بخشی از این ادبیات عامیانه، اشعار عامیانه سیاسی می¬باشد که می¬توانیم نمونه¬هایی از آنها را از عهد صفوی به این¬سو در لابلای متون ادبی و کتاب¬ها جستجو کنیم. اشعار سیاسی عامیانه در دوره قاجار در میان مردم رواج نسبتا زیادی پیدا می¬کند و در دوره مظفرالدین¬شاه به اوج می¬رسد. برای نمونه پس از ترور ناصرالدین شاه، مظفرالدین¬ با این که شاه جدید به حساب می¬آمد و در تبریز به عنوان ولیعهد، حکمرانی آن منطقه را برعهده داشت، به تهران نمی¬آمد. او مایل نبود در سالی با عددی نحس(۱۳) یعنی ۱۳۱۳ بر تخت بنشیند. این تاخیر در آمدن به تهران بهانه را به دست عده¬ای داد تا تصنیفی بسازند و صد البته با ورود شاه و اتفاقات بعدی دست به دست هم داد تا تصنیف¬ها پرمایه¬تر شوند و تصنیف زیر بر سر زبانها بیفتد:
تهرون شده چون لولو
شاه تازه شد و نو
گفتیم که شاه نو میاد
توی خزون بهار میاد
گفتیم که آب روون میشه
در خزینه وا میشه
و… (شاملو، احمد. کتاب کوچه، جلد ۱ نشر مازیار،صص ۱۹۲تا ۱۹۴)
بعد از این تصنیف، تصنیف دیگری به وجود آمد. تصنیفی که می¬گویند، “دده قدمشاد” مشهورترین دده بزم¬آرای آن روزگار تهران خواند و به قول “کاساکوفسکی” فرمانده بریگارد قزاق موجب خلع صدراعظم شد:
آبجی مظفر اومده
برگ چغندر اومده
دور دور دورشو ببین
امیر بهادرشو ببین
ظر ظر ظرظر شو ببین
شازده ناظرشو ببین
و…(شاملو، احمد. کتاب کوچه، جلد ۱ نشر مازیار،صص ۱۹۲تا ۱۹۴)
پس از رواج این تصنیف، صدراعظم، امین¬السلطان معزول شد و به قم رفت و این عزل مایه رواج ترانه دیگری شد.
در اواخر دوره قاجار کسانی مثل “آخوند¬زاده” و پس از آن “میرزا¬آقاخان کرمانی” به ادبیات کهن ایران و شیوه پیشینیان در مداحی و ستایشگری تاختند و با نوشتن نمایشنامه¬ها و بیانیه¬ها به نقد ادبیات گذشته ایران پرداختند. این تفکر با شدت بیشتری در تفکر شاعرانی چون “ادیب¬الممالک فراهانی”( ادیب¬الممالک قصاید و مدایح زیادی دارد در متن بالا ابدا تاکید نشده که فراهانی صرفا به اشعار سیاسی و … پرداخته است. اما ادیب¬الممالک هم به اشعارسیاسی و در واقع واکنش به وقایع اجتماعی و… دارد. مثلا وز نفس ما خدا به مردم ایران/ طالع شومی بداد و طلعت زشتی/ بیضه اسلام را به سنگ بکوبیم/ گر رسد از روس تخم نیم¬برشتی/ سنگ ملامت به ما اثر نکند هیچ/ بحر نفرساید از تحمل خشتی)… یا (مجلس ما تازه شده، مست به خمیازه شده/ کار به شیرازه شده، شهر پرآوازه شده/ بیارید بیارید زر از کان سیاسی/ نگارید نگارید قوانین سیاسی و…) و سیداشرف¬الدین گیلانی، ایرج¬میرزا، علی¬اکبر دهخدا، عارف قزوینی، فرخی یزدی، ملک¬الشعرای بهار، ابوالقاسم لاهوتی، میرزاده عشقی و… که می¬بایست آنها را پیشگامان اشعار سیاسی ایرانی دانست. مسائل سیاسی و اجتماعی از مهمترین موضوعات شعر دوره مشروطه و یکی از عوامل درونی شکل¬گیری نهضت مشروطه شد. تحلیل محتوایی دیوان شاعران برجسته این دوره نشان می¬دهد که مهمترین موضوعات سیاسی و اجتماعی شعر این دوره عبارتند از: تشویق مردم به وطن¬دوستی، مخالفت با دخالت بیگانگان، باستان¬گرایی و تفاخر به پیشیینه تاریخی، انتقاد از اوضاع سیاسی و اجتماعی، سرزنش مردم غافل، مذمت وطن¬فروشی و…
همان¬طور که گفته شد گسترده¬ترین موضوع شعر مشروطه گرایش به وطن و وطن¬پرستی است. این گرایش به وطن¬پرستی در جامعه ایرانی و تاریخ ادبیات فارسی سابقه¬ای دیرینه دارد اما در دوران مشروطه این وطن تبدیل به دغدغه بسیاری از شعرا می¬شود.
برای نمونه “ادیب¬الممالک” وطن را برای مردم همچون شیر برای کودک عزیز می¬داند و می¬گوید:
گر رگ ایرانیت به تن بود ایدر
جیحون سازی ز دیده تل و دمن را
مردم وطن را چنان عزیز شمارند
با دل و جان که شیرخواره لبن را
و…
نمونه دیکر “اشرف¬الدین گیلانی” در سال ۱۳۲۵ هجری قمری روزنامه ادبی فکاهی کوچکی به نام “نسیم شمال” را در رشت منتشر می¬کند که تا انحلال مشروطه دایر بود. او در لابلای اشعار طنز¬آلود خود به جد و هزل به موضوعاتی از قبیل دخالت بیگانگان پرداخته و مردم را به مقابله با آنها تشویق کرده است. در سروده¬های “اشرف¬الدین گیلانی” به موضوعاتی از قبیل وطن فروشان، خیانتکاران، ریاکاران، دینمداران و دشمنان آزادی به باد استهزا و ریشخند گرفته شده¬اند. از جمله این اشعار می¬توان به شعر “قوقولی¬قو” اشاره کرد که با ابیات زیر شروع می¬شود:
می¬خواند خروسی به شبستان قوقولی¬قو
می¬گفت که ای فرقه مستان قوقولی¬قو
کو بهمن و کو رستم دستان قوقولی¬قو
آوخ که خزان زد به گلستان قوقولی¬قو
و…(خاتمی، احمد، مضامین سیاسی و اجتماعی در شعر مشروطه)
“میرزاده عشقی” در سال ۱۳۳۷ چکامه¬ای برای مخالفت با قرارداد ایران و انگلیس می¬سراید که با ابیات زیر آغاز می¬شود:
نام دژخیم وطن، دل بشنود خون می¬کند
پس بدین خونخوار گر شد رو به رو چون می¬کند
هیچ می¬دانی حریف ما چه دارد در نظر
این همه خرج گزافی را که اکنون می¬کند
و…
باستان¬گرایی و تفاخر به پیشینه تاریخی
از موضوعات دیگری که در شعر دوره مشروطه راه یافته و وسیله¬ای برای تهییج مردم بر ضد استبداد داخلی و خارجی قرار گرفته، بیان افتخارات گذشتگان و مقایسه نکبت مردم و مملکت عهد قاجار با مردم ممالک دیگر مورد استفاده قرار داده¬اند.
برای نمونه “سید اشرف¬الدین گیلانی” در مسمط زیر به این پیشینه تاریخی و باستانی پرداخته است:
ما مگر روی زمین را جزو اعظم نیستیم یا که همشهری به کیکاووس و رستم نیستیم
ما مگر ایرانیان از نسل آدم نیستیم پس چرا در زندگی با علم همدم نیستیم
ای خدا این غافلان را واقف اسرار کن
بارالها ملت خوابیده را بیدار کن
یک زمانی نام ایران در جهان مشهور بود شهرهایش جملگی با زینت و معمور بود
پادشاهانش همه با شوکت و با زور بود پهلوانانش شجاع و پردل و مغرور بود
یادی از اسفندیار و رستم سردار کن
بارالها ملت خوابیده را بیدار کن (کلیات سیداشرف¬الدین گیلانی ص۵۳۷)

موضوع شعر این دوره در یک تحلیل نهایی می¬تواند تحت عنوان انتقاد از اوضاع سیاسی و اجتماعی قرار گیرد. این موضوع جایگاه خاصی را در شعر مشروطه دارا است. از زیباترین اشعار انتقادی این دوره مسمطی است از “دهخدا” که به نام (آکبلای) در میان مردم رواج یافت. دهخدا در این شعر چونان آینه¬ای تمامی مشکلات و مصایب سیاسی و اجتماعی مردم را نشان می¬دهد.
این مسمط دهخدا با ابیات زیر آغاز می¬شود:
مردود خدا رانده هر بنده آکبلای
با شوخی و با مسخره و خنده آکبلای
نز مرده گذشتی و نه از زنده آکبلای
هستی تو چه یک¬پهلو و یک دنده آکبلای (حالت، ابوالقاسم، یاد دخو بخیر، آینده، سال پنجم، پاییز ۱۳۵۸)
ادبیات منثور فولکلوریک
نثر دوره قاجار
نثر عوام همیشه جنبه عاطفی و تخیلی دارد و جنبه¬های فکاهی در آن قوی¬تر است. نثر عوام فقط داستان است و داستان-سرا همواره اولین منظورش سرگرم کردن و به هیجان آوردن و به شگفت¬آوردن خواننده و شنونده است. ادبیات فولکلوریک منثور به شکل روایی قصه¬های عامیانه در قالب¬هایی مثل حکایت و افسانه و قصه بوده است که با موضوعاتی مثل موضوعات دینی، قومی، تربیتی، عاطفی و…گره خورده است. قصه¬هایی که علاوه بر جنبه فکاهی و سرگرمی در واقع بازتاب زندگی، امیال، آرزوها، خواسته¬ها و… در زندگی روزمره و اجتماعیشان بوده است. “محجوب “در یک مقاله مفصل ولی مقدماتی انواع داستان¬های عامیانه را به شرح زیر معرفی می¬کند:
۱) داستان¬هایی که به طور کامل زاییده ذهن داستانسرای آن است مثل امیرارسلان، ملک بهمن، بدیع¬الملک یا نوش¬آفرین و گوهرتاج و…
۲) داستان¬هایی که مبتنی بر نوعی برداشت تاریخی است مانند رموز حمزه، اسکندرنامه، رستم¬نامه، حسین کرد شبستری و…
نکته قابل توجه این است که علاوه بر نقل شفاهی و نیز روایت از روی منابع مکتوب از طریق نمایش عینی به بازسازی این قصه¬ها و…پرداخته شده است. از جمله این روش¬های نقل عینی می¬توان از نقالی بر اساس نقاشی¬های آبرنگ معروف به نقاشی¬های قهوه¬خانه¬ای و کاشی¬کاری¬های مصور برخی تکایا و حسینیه¬ها مانند “حسینیه مشیر شیراز” نام برد.
یکی از این نمونه¬ها، داستان “امیرارسلان” است. این داستان توسط “نقیب¬الممالک” برای ناصرالدین¬شاه گفته شده و “فخر¬الدوله” دختر شاه آن ¬را تدوین کرده است و در سال¬های ۱۳۱۷-۱۸ به صورت چاپ سنگی در تهران از روی نسخه خطی “سهیلی خوانساری” تهیه و چاپ شده است. از ویژگی¬های این داستان می¬توان به جنگ بین مسلمانان و مسیحیان در این داستان اشاره کرد که تداعی کننده جنگ¬های صلیبی است. “گوبینو” موقع خلق این داستان در ایران بوده است و درباره تصمیم¬های شاه و کشتن افراد و اتفاقات و حوادثی که در داستان می¬افتد، مطالبی دارد که این داستان را با اوضاع دربار ناصری و زن و معشوقه¬های او تطبیق می¬دهد. گویی “نقیب¬الممالک” اوضاع زمانه و روزگار خویش را در قالب داستان¬ “امیرارسلان” بیان کرده است.
از طریق این داستان¬ها می¬توان به وضعیت اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و…آن روزگار پی برد. قصه¬هایی که شاید منبع مهم (اما غیر رسمی) برای بررسی اجتماع، نحوه زیست مردمان، ارتباط با حکام و…به شمار می¬آید.

از مهمترین منابع برای مطالعه ادبیات فولکلوریک زمان قاجار کتاب “اشعار عامیانه ایران” اثر محقق روسی “والنتین ژوکوفسکی” است. “ژوکوفسکی” در این کتاب به ثبت و ضبط اشعار عامیانه¬ای پرداخته که در بین مردم عادی رواج داشته است. وی در فصل اول کتاب خواننده را با نام عامیانه “مطرب” آشنا می¬کند. نامی که به تمامی مردان و زنان آوازه خوان و نوازنده در ایران اطلاق می¬شده است. او هدف خود را از این بخش شناسایی و معرفی مطربان یا سرایندگان این اشعار نمی¬داند، بلکه سعی می¬کند خواننده را با ترانه¬های عامیانه¬ای که نام تصنیف به آنها داده شده است، آشنا کند. او تصنیف را چنین تعریف می کند: (( ترانه¬ای است که چند سطر به صورت متوالی در میان بخش¬ها تکرار می-شود و اهنگ آن هیچ ارتباطی با آهنگ اصلی ترانه ندارد. موضوع عمده¬ی تصنیف¬ها تمامی چیزهایی است که انسان را به طرب در می¬آورد. همچون عشق، شراب، جمال و…البته این ترانه¬ها اغلب بازتابی است از تعویض حکام، افزایش قیمت مایحتاج مردم مثل نان و قند و گوشت و…، نارضایتی از حکام وقت، اعتراض به شرایط اجتماعی و سیاسی و… با لحن تمسخرآمیز که گاهی گستاخانه هم می¬شود.))
“ژوکوفسکی” همچنین به بررسی ترانه¬های عروسی می¬پردازد. او از ترانه¬هایی که دروصف جهیزیه یا آرایش عروس و داماد، اسباب و وسایل و…سخن به میان آورده است. همچنین درمورد نحوه برگزاری مراسم عروسی، جهیزیه، عروس¬بران، ماه¬عسل و…هم توضیحاتی می¬دهد و اشعار مورد استفاده مردم را در کتاب درج می¬کند.
نمونه:
امشب حنا می¬بندیم
به دست و پا می¬بندیم
اگر حنا نباشه
طوق طلا می¬بندیم (۱۰۳ص)
ژوکوفسکی از لالایی¬ها غافل نشده است. لالایی¬هایی که دربرگیرنده ترانه¬های دوران کودکی هر شخصی است. لالایی¬ها از دلپذیرترین و کهن¬ترین ترانه¬هایی هستند که هنگام خواب کودک معمولا با آهنگی حزین خوانده می¬شود. این اشعار که از قرار گرفتن کلمات ساده و در کنار هم به وجود می¬آیند و گاه به دور از وزن و آهنگ هستند.
نمونه لالایی:
دس دسی باباش میاد، صدای کفش پاش میاد
دس دسی ننه¬اش میاد، با هر دوتا ممه¬اش میاد
دس دسی عموش میاد، با جیب پر لیموش میاد
دس دسی خاله¬اش میاد، با دهن گاله¬اش میاد و…
ژوکوفسکی به معماها یا چیستان¬ها پرداخته است. یکی از سرگرمی¬های ایرانیان طرح معما یا چیستان است که حل آن نشانه زیرکی و فراست فرد است. به عقیده “ژوکوفسکی” اکثر معماها به وسیله زنان ساخته شده است و از رسم جالبی در دوران قاجار می¬گوید. زنانی که پشت دیوار حرم¬سراها ناچار و ناگزیر به گذران وقت بودند و چه چیزی بهتر از طرح معما یا چیستان! پس اغلب با من درآوردی¬ها و حل معماها در پشت دیوارهای حرم¬سرا روزگار می¬گذراندند.
نمونه چیستان:
از دور دیدم دو صنم برابری می¬کرد
دعوی به سر زلف پری می¬کرد
یا رب به فدای هر دو گردم
جنگی به زبان زرگری می¬کرد
جواب: گوشواره( ژوکوفسکی، والنتین، اشعار عامیانه ص۱۴۴)
“ژوکوفسکی” به ترانه¬هایی می¬پردازد که نمی¬توان هیچکدام را زیر مجموعه اشعار دیگر محسوب کرد. وی علت آن را کم بودن این نمونه¬ها دانسته است که بیشتر آنها را از زبان درویشان دوره¬گرد، نابینایان و چارواداران و… شنیده است و آنها را ثبت کرده است. از اشعار غنایی گرفته تا وضع نابسامان امور جاریه، حال روز زنان و…موضوع این ترانه¬ها را در بر می¬گیرد.
نمونه:
شاهنشاه ایران
ماشین آوردی به تهران¬
ای شاه چکار کردی؟
طهرانو ویران کردی
زنها را دیوانه کردی
بس که زنها نشستند
پایه ماشینو شکستند(ژوکوفسکی، والنتین، اشعار عامیانه۱۸۴ -۱۸۵صص )
.
علاوه بر نظم و نثر رد پای ادبیات فولکلوریک را در نمایش¬ها و… می¬توان مشاهده کرد. تا اواخر دوره قاجار نمایش¬های شادی¬آور خاص خانواده¬های متمکن و به اصطلاح اشرافی بود که برای سرگرمی خویش بازیگران یا تقلیدچی¬ها را به خانه می¬آوردند و در گوشه¬ای از تالار بزرگ خانه¬شان صحنه نمایش ترتیب ¬می¬دادند. مردم عادی نیز گاه به گاه در قهوه¬خانه¬ها به تماشای این نمایش¬های خنده¬دار می¬نشستند. در اواخر دوره قاجار کار نمایش در خانه¬ها به تدریج گسترش یافت و مردم برای جشن¬های خود از قبیل جشن عروسی، ختنه¬سوران و… گروههای نمایشی را به خانه دعوت می¬کردند. صحنه نمایش در این خانه¬ها حوض وسط حیاط بود که روی آن را با تکه¬های بزرگ تخته می¬پوشاندند و روی تخته¬ها گلیم می¬انداختند. بازیگران نیز به ترتیب اجرای نقش روی این حوض تخته پوش می¬رفتند. نام تخت حوضی یا روحوضی نیز به همین خاطر بوده است. کلیه دسته¬های روحوضی در طی سال¬های متوالی از نمایش¬نامه¬هایی سود می¬بردند که اقتباس و برداشتی از قصه¬های فولکلوریک و عامیانه بودند. قصه¬هایی مثل “چهاردرویش”، “خورشید عالمگیر”، “خسرودیوزاد”، “شیرین و فرهاد”، “تیمور عرب”، “مقشرالدوله”، “موسی و فرعون”، “امیرارسلان و فرخ¬لقا”، “حسین کرد شبستری” و… اغلب این نمایشنامه¬ها به همت “احمد موید” گردآوری شده بودند.
برای نمونه:
خواننده: گله از چرخ ستمگر بکنم یا نکنم؟
جمعیت: می¬خوای بکن می¬خوای نکن!
خواننده: شکوه از بخت بداختر بکنم یا نکنم؟
جمعیت: می¬خوای بکن می¬خوای نکن!
خواننده: توی استخر محبت بپرم یا نپرم؟
جمعیت: می¬خوای بپر می¬خوای نپر!( احمدی، مرتضی، کهنه¬های همیشه نو (ترانه¬های تخت حوضی)، انتشارات ققنوس)
همانطور که قبلا اشاره شد مباحث فرهنگ عامه یا فولکلوریک به سطوح غیررسمی جامعه می¬پردازد و به همین خاطر نباید آنها را مرجع دقیقی برای مسائل اجتماعی دانست. اما ازآنجا که واقعیت¬ها را بازتاب می¬دهند. مولفه¬های مهمی برای مطالعات تاریخی و اجتماعی به شمار می¬روند که می¬تواند نتایج این مطالعات را تایید و تقویت کند. اما چون بازتاب واقعیت¬های موجود آن دوره به شمار می¬آیند، می¬تواند شواهد و مستندات خوبی برای تکمیل مطالعات تاریخی و جامعه-شناسی باشند. متاسفانه پژوهش¬هایی که روی ادبیات فولکوریک در ایران انجام شده است مختصر بوده و با وجود گستردگی این عرصه در سرزمین ما هنوز چندان مفصل به این مهم پرداخته نشده است.

منابع

_ مارزلف، اولریش. ادبیات عامیانه فارسی در دوره قاجار. ترجمه عباس امام
طبیب¬زاده، امید اشعار عامیانه ایران در عصر قاجار
ژوکوفسکی، والنتین، اشعار عامیانه ایران( در عصر قاجار)، ترجمه میرباقرمظفرزاده، به اهتمام و تصحیح و توضیح عبدالحسین نوایی، انتشارات اساطیر، تهران

(حالت، ابوالقاسم، یاد دخو بخیر، آینده، سال پنجم، پاییز ۱۳۵۸)
(کلیات سیداشرف¬الدین گیلانی ص۵۳۷)
…(خاتمی، احمد، مضامین سیاسی و اجتماعی در شعر مشروطه)
شاملو، احمد. کتاب کوچه، جلد ۱ نشر مازیار،صص ۱۹۲تا ۱۹۴)
کمال¬الدینی، سیدمحمدباقر، جاودان خرد، محمد. اشعار کار در کهکیلویه و بویراحمد، دو فصلنامه فرهنگ و ادبیات عامه، سال ۳، شماره ۵، بهار و تابستان ۱۳۹۴)
از کتاب نغمه¬های فرش زنان فارس، سجادی محمد¬آبادی، سید مجتبی، انتشارات لوزا)
.(نعمتی، نورالدین.طایفی، شیرزاد. بازتاب اوضاع اجتماعی در متون عصر قاجار با تاکید بر فرهنگ عامه. فصلنامه تخصصی سبک شناسی نظم و نثر فارسی(بهار ادب)

فرهنگ علوم اجتماعی، بیرو
!( احمدی، مرتضی، کهنه¬های همیشه نو (ترانه¬های تخت حوضی)، انتشارات ققنوس)

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

هفته نامه پیوند ایرانیان | ایران ، خوزستان ، اهواز