شما اینجا هستید
اجتماعی » سرمایه اجتماعی زنان

موقعیت افراد با توجه به دسترسی شان به سرمایه اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی مشخص می شود ، اما افراد جامعه در چگونگی برقراری ارتباط و بدست آوردن سرمایه لازم یکسان نیستند و تفاوتهایی مختلفی نظیر تفاوت های جنسیتی را دارا هستند، تفاوت هایی که منجر به انواع تبعیض های جنسیتی می شود.
سرمایه اجتماعی از منظر بوردیو جامعه شناس فرانسوی مجموعه ای از منابع است که با مالکیت شبکه ای از روابط نهادینه شده از طریق آشنایی و شناخت متقابل و دو جانبه بدست می آید. عضویت در یک گروه ، هریک از اعضایش را از پشتیبانی سرمایه جمعی برخوردار می کند. سرمایه اجتماعی به عنوان شبکه ای از روابط نیازمند گذران زمان مناسب است . از نگاه او سرمایه می تواند اقتصادی (ثروت)، اجتماعی (مجموعه روابط و پیوندهای قابل استفاده)، فرهنگی (تحصیلات،دانش و … ) و یا حتا نمادین (پرستیژ و کاریزما) باشد. بنابراین سرمایه اجتماعی هر نوع قابلیت، مهارت و توانایی است که فرد می تواند در جامعه به آن دست یابد و از آن در روابطش با سایر افراد و گروهها برای پیشبرد موقعیت خود بهره برد. اما سرمایه اجتماعی از انواع کنترل های اجتماعی ، محدودیت ها و شکل های متفاوت خشونت اسیب می بیند. بوردیو همچنین باور دارد که این سرمایه اقتصادی است که ریشه سرمایه اجتماعی است و اگر سرمایه اجتماعی منجر به سرمایه اقتصادی نشود کاربردی هم نخواهد داشت. در واقع این سرمایه اقتصادی است که به فرد کمک می کند تا سرنوشت خود و دیگران را کنترل کند.
به طورکلی سرمایه اجتماعی از ارزش ها و هنجارهای جامعه ، استحکام تعهدات متقابل افراد و گروه ها، حسن نیت ، اعتماد ،همبستگی اجتماعی ، همگرایی اجتماعی و تا حدود زیادی مشارکت اجتماعی تامین می شود . بنابراین سوال اساسی اینجاست که زنان و مردان چگونه با سرمایه گذاری برروابط گروهی ، وضعیت خود را در یک فضای اجتماعی سلسله مراتبی بهبود می بخشند ؟
در نگاه به مساله تبعیض جنسیتی میان باورهای عرف ، هنجارها و نظریه های جامعه شناختی تفاوت های مهمی وجود دارد. جامعه شناسان تلاش می کنند تا با مسائل آگاهانه برخورد کنند و از نتیجه گیری های فردی که خاص باورهای عرفی است پرهیز کنند.جامعه شناس آمریکایی رایت میلز (۱۹۵۴) این قابلیت را تخیل جامعه شناختی نامید. یعنی توانایی این تشخیص که مشکلات شخصی در واقع مصایب عمومی است و آن چه ما به مسایل فردی تعبیر می کنیم تنها با بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی قابل درک و توضیح است.
(به نقل از ابوت و کلروالاس ، ( ۱۳۸۰
تعریف نابرابری جنسیتی به شدت بر تفاوتهای رویکردهای نظری و نگاههای متفاوت به آن بستگی دارد. بطور کلی هرگونه رفتار، سیاست، زبان و کنشهایی که نشان دهنده دیدگاه فروتر نسبت به زنان به عنوان موجوداتی فرودست باشد، به معنای نابرابری جنسیتی است.می دانیم که تمایز مهمی میان جنس و جنسیت وجود دارد . اصطلاح جنس بر تفاوت های بیولوژیک میان مردان و زنان دلالت دارد، اما جنسیت بر تفاوت های اکتسابی، فرهنگی، اجتماعی و ویژگی های شخصی و روان شناختی میان زنان و مردان بستگی دارد که جامعه آن را تعیین می کند. جنسیت برساختی اجتماعی و دست پروده ی اجتماع است و نقش هایی که مرد و زن در جامعه ایفا می کنند محصول جبری طبیعت انها نیست.
بله، جنس مبنای زیست شناختی دارد اما شیوه تعبیر جامعه از این تفاوت ها بسیار تعیین کننده است. ابوت به نقل از اکلی (۱۹۷۲) بیان می کند که به اعتبار پژوهش های تاریخی و مردم شناختی نقش هایی که برای مردان و زنان مناسب دانسته می شود مختص جوامع خاص در زمان های خاص است . تفکیک در حوزه عمومی، فرصت دستیابی به ارتباطات متنوع با افراد و گروههای مختلف را از زنان میگیرد .تفکرات قالبی و کلیشه های جنسیتی جامعه و فرهنگ موجب شده که زنان نتوانند در موقعیت های مختلف جامعه و فعالیت های اجتماعی به طور فعال حاضر شوند و از بسیاری فرصت ها محروم مانده اند.این تفکیک ها و نابرابری های جنسیتی بین زنان و مردان در عضویت ارتباطی و اجتماعات فردی آنان نیز تأثیر می گذارد و موجب می شود که آن ها از سرمایه اجتماعی متفاوتی برخوردار باشند. سرمایه ای که در بحران ها کمک رسان است و می تواند موجب پیشرفت جامعه را فراهم کند.
بوردیو در کتاب خود تمایز به این نتیجه می رسد که هر موقعیت اجتماعی با ایجاد قالب های رفتاری معین ،نوع سلیقه و شیوه سخن گفتن ،لباس پوشیدن ، ارایش کردن، سبک زندگی ویژه ای را برای کنشگران خود پدید می اورد . سبک های زندگی که گروه های انسانی متفاوتی را با قدرت نفوذ متفاوت ایجاد می کند . علاوه بر آن هر سبک زندگی شبکه ای از روابط اجتماعی پدید می اورد که در تعاملات خود با دیگران از نفوذ ، اعتبار و قدرت گروه بهرمند می شوند. اعتبار، نفوذ و قدرتی که سرمایه اجتماعی کنشگر است و او را توانا می سازد تا فراتر از قابلیت ها و توامندی های فردی خود در مناسبات اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی جامعه اثر گذار باشد. نباید فراموش کنیم که جامعه نوین با افکاری نوین می بایست از درون جامعه سنتی سر برمی آورد. با گسترده شدن میدان فعالیت برای ارزشهای فردی کنشگر و به نقد کشیدن ارزشهای جمعی مطلقی که حاکم بر گفتارها،پندارها و کردار افراد جامعه اند و با کاهش تدریجی نفوذ ارزش های جمعی در کنشگر و از دست رفتن قدرت اثرگذاری ارزشها، هنجارها و افکار جمعی بر رفتار ، کنشگر امکان استقلال و تنوع بیشتری می یابد . استقلال شخصی کنشگر، جسارت و توان او را افزایش می دهد. افزایش جسارت و توان ،امکان بالقوه کردن استعدادها و تواناییهای تازه را به او می دهد.اما آنچه در اینجا مطرح است در نظر گرفتن این واقعیت اساسی است که زنان و مردان برای دستیابی به این استقلال شخصی از حمایت یکسانی برخوردار نیستند. هر چند استقلال رأی کنشگر به خودی خود به معنی پذیرش چشمپوشی او از همدلی، اعتماد و پشتیبانی او از اکثریت است اما در هر حال هر کنشگری نیازمند حمایت های لازم از شبکه های ارتباطی خود برای پیشبرد اهدافش است .
شارون(۱۹۳۰ ) بیان می کند که” زنان و اقلیت ها در بیشتر جوامع برای پذیرفتن موقعیت های فرودست اجتماعی می شوند اما بعضی از پذیرفتن این موضوع سر باز می زنند تا بر موقعیت فرودست خود غلبه کنند . بعضی موفق می شوند . بیشتر انها اما موفق نمی شوند ، نه به دلیل فقدان تلاش یا هوش و استعداد بلکه از ان رو که عوامل مربوط به موقعیت های طبقاتی اقلیت فرصت های واقعی را از انها دریغ می کند. این یکی از مهمترین شیوه های اجتماعی شدن همه ماست:به ما می اموزد که بینش هایمان را تغییر دهیم و این به معنای پذیرفتن موقعیتی است که از بیشتر افراد مانند ما توقع دارند در ان موقعیت باقی بمانیم”.
بطورکلی با بررسی سرمایه اجتماعی هر یک از دو جنس در جامعه می توان به موقعیت و جایگاه آنها در جامعه پی برد.
.

منابع:
آبوت. پاملا ، کلر. والاﺱ، ۱۳۸۰، “جامعه شناسی زنان”، ترجمه منیژه نجم عراقی،نشر نی
جویل.شارون،۱۳۷۹ ، “ده پرسش از دیدگاه جامعه شناسی” ترجمه منوچهر صبوری،نشر نی

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

هفته نامه پیوند ایرانیان | ایران ، خوزستان ، اهواز