فیلمهای سینمایی به عنوان منبعی که فرهنگ جوامع را منعکس میکنند، از دیرباز مورد توجه مردمشناسان بودهاند. مردمشناسان کلیه فیلمهای سینمایی را که به نوعی مسائل فرهنگی، اجتماعی، دینی، هنری، روانشناسی، ملی و… جامعه را بیان میکنند، به عنوان «مستندات فرهنگی» جامعه را مورد بررسی و تحلیل محتوایی قرار میدهند و معتقدند که فرهنگ یک جامعه همچنان که در ادبیات، هنر، موسیقی، نقاشی و غیره تبلور مییابد، در سینمای آن جامعه نیز جلوهگر میشود.
تحقیق در مورد فیلمهای سینمایی، امری پیچیده و دشوار است. این نوع تحقیقات که معمولاً بر روی مجموعهای از فیلمها (چه از لحاظ موضوعی و چه از لحاظ مقطع زمانی) صورت میگیرد، معمولاً شامل دو قسمت اساسی است: نخست «تحلیل محتوای فیلمها» و دوم «تحقیقات خارج از فیلم».
«جان اچ. واکلند» در مقالهای تحت عنوان «فیلمهای سینمایی به عنوان مستندات فرهنگی» به تفصیل در اینباره سخن گفته است. واکلند ضمن اشاره به آغاز این نوع تحقیقات مردمشناسی، از بزرگان و پیشگامان آن سخن به میان آورده و تحقیقات انجام گرفته بر روی فیلمهای سینمایی را تا حدودی برشمرده اما از لحاظ اصول و روشهای تحلیل محتوای فیلمها و تحقیقات پیرامونی آن، فقط به طرح کلیات اشاره کرده است.
وی نخست این مسأله را مطرح میکند که کدام فیلمهای سینمایی به عنوان مستندات فرهنگی به حساب میآیند؟ آیا تمام فیلمهای سینمایی میتوانند ویژگیهای فرهنگی جامعه را منعکس کرده و به عنوان مستندات فرهنگی آن به حساب آیند، یا فقط انواع خاصی از آن موردنظر هستند؟ این فیلمها چه ارزش و اهمیتی برای مطالعات مردمشناسی دارند؟
هرچند که واکلند پاسخگویی به این سئوالات را به راحتی امکانپذیر نمیداند، اما به طورکلی فیلمهایی را که به نوعی ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی را در قالب داستانهای افسانهای، عاشقانه، ملودرام، علمی – تخیلی، جنگی، روانشناسی، فلسفی و غیره بیان میکنند، جزو فیلمهای سینمایی میداند که به عنوان «مستندات فرهنگی» به شمار میآیند. از آنجایی که اکثر فیلمهای سینمایی به نوعی بازتابی از فرهنگ جامعه خود هستند و در آنها کموبیش نمودی از ویژگیهای فرهنگی روز و یا سنتی جامعه در قالب موضوعات متفاوت به تصویر کشیده میشود، لذا اغلب آنها به عنوان «مستندات فرهنگی» میتوانند مورد تحلیل و بررسی مردمشناختی قرار گیرند که به عنوان مثال میتوان به نمونههای زیر اشاره کرد:
فیلمهای گانگستری آمریکایی که طی یک دوره در سینمای آمریکا رواج یافتند، نمودی از بحران اقتصادی و بیکاری موجود و شرایط ایجاد شده در جامعه آمریکایی دهه ۱۹۳۰ را ارائه میدهند. در این دوران مردم آمریکا به دلیل بحرانهای ایجاد شده، خوشبینی خود را نسبت به قوانین جامعه از دست داده و تمایل به قانون ستیزی در آنها افزایش یافته بود، لذا به قهرمانان فیلمهای گانگستری که در قالب شخصیتهای تبهکار به مخالفت با قوانین حاکم بر جامعه برمیخاستند، علاقه نشان میدادند. بنابراین فیلمهای گانگستری را میتوان بازتابی از اوضاع اجتماعی، فرهنگی واقتصادی آن روز جامعه آمریکا به حساب آورد.
همچنین فیلمهای علمی – تخیلی که از اوایل دهه ۱۹۸۰ در سینمای آمریکا روند رو به رشدی را آغاز کرد، بازتابی از شرایط علمی – فرهنگی نوین و پیشرفت سریع تکنولوژی و تأثیر آن بر ساختار زندگی و فرهنگ جامعه آمریکایی است، هرچند که ساخت چنین فیلمهایی را در کشورهای اروپایی و دیگر کشورهای صنعتی و پیشرفته نیز با شدتی کمتر میتوان مشاهده کرد.
بر همین اساس میتوان ساخت سری جدید فیلمهای جنایی، پلیسی، جاسوسی، خشن و ترسناک را نمودهای دیگری از وضعیت اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی جوامع آمریکایی و اروپایی دانست.
همچنین به عنوان نمونه میتوان به آن دسته از فیلمهای سینمایی موسوم به «موج سوم» در ایران اشاره کرد که بعد از انقلاب اسلامی بتدریج با ساخت فیلمهای اسلامی و آرمانی در حوزه مسائل اعتقادی، انقلابی، سیاسی و بخصوص جنگی آغاز شد و بتدریج به سمت بررسی و نقادی مسائل انقلاب و مشکلات ومسائل آن و همچنین رفتارشناسی نسل انقلاب و جنگ کشیده شد. این فیلمها بازتابی است از فرهنگ دوران بعد از انقلاب و دوران جنگ که طی آن مسائل فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و سیاسی جامعه ایرانی و نسل بعداز انقلاب مورد نقد و بررسی قرار میگیرند.
به طورکلی بررسی یک یا دو فیلم سینمایی جهت مطالعه ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی یک جامعه، نتایج چندان مطلوبی نخواهد داشت، لذا بهتر است تعدادی از فیلمهای سینمایی را که در طی یک دوره مشخص ساخته شدهاند، انتخاب و مورد تحلیل و بررسی مردمشناسانه قرار داد. به طور مثال بررسی ۲۰ فیلم علمی – تخیلی آمریکایی که از سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۰ تولید شدهاند، میتواند اطلاعات فرهنگی و اجتماعی زیادی را از جامعه دو دهه اخیر آمریکا در اختیار محقق مردمشناس قرار دهد.
جان اچ. واکلند ماهیت فیلم سینمایی را ماهیتی «داستانی» و «تخیلی» بیان میکند و موضوع این فیلمها را «واقعیتها و رفتارهای اجتماعی»، «الگوهای فرهنگی»، «تفکرات فرهنگی و اجتماعی»، «احساسها و عواطف انسانی»، «روابط خانوادگی»، «روابط اجتماعی» و مسائلی از این قبیل میداند که در قالب داستان فیلم که دارای مضامین متفاوت و متنوعی چون ملودرام، علمی – تخیلی، افسانهای، جنگی، وسترن، جنایی، پلیسی، عشقی، کمدی، فلسفی، روانشناسی و غیره هستند، مطرح میشوند:
“ماهیت این نوع فیلمهای سینمایی، داستانی است. هرچند که این فیلمها جنبههای رفتاری را در مفهوم داستانی و یا استنادی بیان میکنند، همین جنبههای رفتاری موضوع اصلی این فیلمهاست. علاوه بر آن این فیلمها بیانگر تصویر اصلی رفتارهای اجتماعی انسان هستند… هرچند که با رفتارهای واقعی تفاوت دارند.
این نوع فیلمها ممکن است، مسائل و موضوعات و الگوهای فرهنگی، تفکرات و احساسهای انسانها را منعکس نمایند. ”
هرچند که واکلند در مقاله خود و در بیان نمونههایی از تحقیقات انجام گرفته بر روی فیلمهای سینمایی، به بازتاب فرهنگ جوامع در فیلمهای سینمایی اذعان دارد و آنها را به عنوان مستندات فرهنگی جوامع میپذیرد، اما از بیان پاسخ صریح و قاطع به این سئوال که: آیا چنین فیلمهایی فرهنگ جوامع را منعکس میکنند؟ خودداری میکند. او میگوید که هیچ پاسخ صریحی برای این سئوال وجود ندارد. به طورکلی پاسخهای نامشخص و جوابهای مردد واکلند، در دو قسمت از مطالب وی به دفعات دیده میشود. نخست در پاسخ به همین سئوال ذکر شده (آیا چنین فیلمهایی فرهنگ جوامع را منعکس میکنند؟) میگوید:
«هیچ پاسخی برای این سئوال که آیا فیلمها، فرهنگ جامعهای را منعکس میکنند یا خیر، وجود ندارد، این نوع فیلمها ممکن است، مسائل و موضوعات و الگوهای فرهنگی، تفکرات و احساسهای انسانها را منعکس نمایند.»
دوم، زمانی که او از اصول و روشهای تحلیل محتوای فیلمها سخن میگوید. در طرح این روشها هرگز به طرح جزئیات و ارائه قواعد دقیق نمیپردازد و تنها به طرح اصول و قواعد کلی اکتفا میکند:
«بعد از این که ثبت منبع فیلم صورت گرفت و پلان و کاراکتر و توالی صحنهها مشخص شدند، بعد چه باید کرد؟ هیچ پاسخ قطعی برای این سئوال در دست نیست. با وجود این، فرضیاتی برای جهتیابی مشاهدات فیلم وجود دارد، همچنین پاسخ این پرسش که وقتی الگوهای فیلم تشخیص داده میشوند و الگوهای مشابه را نشان میدهند، چطور حالت گستردگی حاصل میشود که این نیز مهم است ولی هیچ پاسخ ثابتی وجود ندارد.»
عدم ارائه پاسخهای صریح و مشخص توسط واکلند و همچنین عدم ارائه قواعد دقیق و جزئی در روش تحلیل محتوای فیلمها، بیانگر دو موضوع مهم میباشد. موضوع نخست آن که بعضی از فیلمهای سینمایی بازتابی از فرهنگ جامعه خود نیستند و به موضوعاتی کاملاً متفاوت و نامفهوم با فرهنگ جامعه خود پرداختهاند و موضوع دوم که مهمتر و حساستر نیز میباشد، بیانگر پیچیدگی و دشواری روشهای «تحلیل محتوا» و حتی مبهم و نامعین بودن بعضی از نتایج به دست آمده از این تحلیلهاست که واکلند را مجبور میسازد تا در ارائه روش در مراحلی از تحلیل محتوا، نتواند به طور صریح شیوه خاصی را ارائه نموده و به طرح اصول و قواعد جزئی (برای اخذ نتیجه) بپردازد و همچنین نتواند به وضوح بگوید که فلان تصویر، یا فلان عنصر فیلم، دلالت بر کدام ویژگی فرهنگی یا الگوی رفتاری جامعه دارد. علت این مسأله، بیشتر در این نکته نهفته است که در شیوه «تحلیل محتوا» ی فیلمها، بخصوص در آن دسته از فیلمهای سینمایی که دارای مضامین فلسفی، روانشناسی، عرفانی، عاشقانه و سمبلیک میباشند، بیشتر برداشتهای محقق بر دریافتهای ذهنی و معیارهای مبهم روانشناسی و به طورکلی بر دریافتهای فردی مبتنی است و اصول و روشهای مشخص و معینی وجود ندارد. به طور مثال، استفاده از نوعی رنگ، صدا، تصویر سمبلیک و مواردی از این قبیل در فیلمها نمیتوانند ما را حتماً به دریافت مفهوم واقعی آنها، که برخاسته از بعضی ویژگیهای فرهنگی جامعه و یا الگوهای فرهنگی خاصی است، رهنمون سازند. هرگز رفتارهایی که یک فرد عاشق در یک فیلم عاشقانه دارد، یا تصاویر و سمبلها و نشانههای بکار رفته در یک فیلم فلسفی یا روانشناسی، نمیتواند به وضوح دلالت آنها را به بعضی از ویژگیها و یا الگوهای فرهنگی جامعه آشکار سازد. هرچند که واکلند برای مشخص کردن الگوها و ویژگیهای فرهنگی که در قالب عناصر فیلم نمود یافتهاند، تکرار این عناصر را در طول یک فیلم و یا در فیلمهای متعدد که بیانگر معنی خاص و مشابهی باشند، از روشهای اصلی تشخیص الگوهای فرهنگی در شیوه تحلیل محتوای فیلمها میداند، اما به طورکلی تصاویر یا عناصر فیلم بایستی وضوح و گویایی لازم را داشته باشند تا محقق بتواند معنی و مفهوم آن را دریابد و تعلق آنهارا به برخی از الگوها یا رفتارهای فرهنگی مربوطه در جامعه شناسایی کند. در ضمن انجام تحقیقات پیرامونی، همچون انجام مصاحبه و مطالعات تطبیقی، یکی دیگر از روشهایی است که میتوان با استفاده از آن دریافتهای حاصل از تحلیل محتوای فیلمها را تکمیل و تصحیح نمود.
به طورکلی اساس تحقیقات مردمشناختی فیلمهای سینمایی بر «تحلیل محتوا» ی فیلمها قرار دارد و «تحقیقات پیرامونی» در جهت تکمیل و تصحیح اطلاعات به دست آمده از تحلیل محتوای فیلمها صورت میگیرد. برخی از اصول و روشهای تحقیق و تحلیل محتوای فیلمهای سینمایی توسط «روث بندیکت» و «واکلند» ارائه شده است. واکلند در ارائه این روشها، تعدادی اصول و قواعد کلی را مطرح میسازد و از طرح جزئیات به خاطر مسائلی که قبلاً بدان اشاره شد، خودداری میکند.
تحلیل محتوای فیلمها به نوعی، حالت خاصی از تحقیقات مردمشناسی است و در حالت کلی تقریباً از همان روشهای تحقیق مردمشناسی استفاده به عمل میآید، اما با قدری تفاوتهای خاص. همچنان که یک محقق مردمشناس، یک قبیله یا یک جامعه کوچک را مورد بررسی و مطالعه قرار میدهد، این مطالعه میتواند بر روی رمانها، قصهها و فیلمهای یک جامعه برای کشف عناصر فرهنگی آن صورت پذیرد. واکلند در اینباره میگوید:
«تحلیل محتوای فیلمها حالت خاصی از بررسیهای مردمشناسی مسائل فرهنگی است که پیرامون پیامهای فیلم صورت میگیرد». «بهرغم هدف ویژهای که این نوع تحقیقات دارند، روش تحقیقاتی این نوع فیلمها با ساختار اصلی اصول مردمشناسی سنتی ارتباط دارد.»
یک فیلم برای محقق مردمشناس، همانند یک قبیله یا جامعه کوچکی است که به تحقیق و مطالعه آن میپردازد. فیلمهای سینمایی همچون پدیدههای فرهنگی دارای بسیاری از رفتارهای فرهنگی، روابط اجتماعی، آداب و سنن، هنجارهای اجتماعی، آیینها و سنتها و به طورکلی دارای بسیاری از الگوها و ویژگیهای فرهنگی (سنتی و مدرن) هستند. بنابراین محقق فیلمهای سینمایی، همانند یک محقق مردمشناس، نخست به «مشاهده» دقیق فیلمها میپردازد، و سپس مشاهدات خود را به دقت «یادداشت و توصیف» مینماید و براساس اطلاعات به دست آمده از مشاهدات خود، به کشف روابط و قوانین بین پدیدهها (عناصر فیلم) میپردازد و براساس آنها، الگوها و ویژگیهای فرهنگی فیلمها را استخراج مینماید. سرانجام با انجام مصاحبهها و مطالعات تطبیقی و حتی میدانی، اطلاعات و تحلیلهای به دست آمده از فیلمها را مورد ارزیابی قرار داده و تأثیر الگوهای فرهنگی فیلمها را بر فرهنگ جامعه مورد بررسی قرار میدهد.
«تحلیل محتوا» ی فیلمها، از پیچیدهترین و مشکلترین تحقیقات مردمشناسی است، بخصوص آن که فیلمها از لحاظ مفاهیم، تصاویر، سمبلها و به طورکلی از لحاظ پیامهای فرهنگی غنی و پیچیده باشند. جان اچ. واکلند به سه مرحله اساسی در «تحلیل محتوا» فیلمها اشاره میکند: «مشاهده»، «توصیف» و «تحلیل».
نخستین مرحله تحلیل محتوای فیلمها، «مشاهده» است. محقق مردمشناس نخست باید فیلمهای موردنظر خود را به دقت و حتی به دفعات متعدد مشاهده کند. مشاهده میتواند به دو صورت «غیرمنقطع» (پیوسته) و «منقطع» (نما به نما) صورت گیرد. زمانی که محقق فیلم را به صورت کامل و پیوسته تماشا میکند، نوع مشاهده وی را مشاهده «غیرمنقطع» میگویند و زمانی که برای بررسی دقیقتر عناصر فیلم نیاز به تأمل بیشتر بر روی تصاویر و نماها دارد، میتواند با استفاده از تجهیزاتی که در اختیار دارد حرکت فیلم را کند یا متوقف کرده و به بررسی «نما به نما» ی تصاویر بپردازد. این روش را روش مشاهده «منقطع» یا «نما به نما» گویند که در تحقیقات سینمایی از اهمیت خاصی برخوردار است. محقق با استفاده از این روش میتواند، تصاویر را به دقت بررسی کرده، یادداشت برداریهای لازم را انجام دهد، رابطه و قوانین بین صحنهها و عناصر فیلم را مطالعه کند، و برحسب نیاز خود صحنهها را به عقب یا جلو بکشد و یا صحنه موردنظر دیگری را بر روی صفحه نمایش بیاورد و کارهای بسیاری که نیازهای مشاهداتی و یادداشتبرداری محقق را هموار میسازد.
قبل از مشاهده دقیق، نبایستی اقدام به یادداشتبرداری و توصیف کرد. زمانی که محقق کلیت فیلمها را مشاهده کرد و به مشاهدات دقیقتر و جزئی پرداخت، بتدریج میتواند مشاهدات خود را ثبت نماید. در فیلم جزئیات بسیاری میتواند وجود داشته باشد که بعضی از آنها دارای معنی و مفهوم هستند و به طور مستقیم و صریح و یا غیرمستقیم و سمبلیک به بعضی از ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی دلالت دارند و بعضی دیگر ضرورتی نداشته و بر هیچ ویژگی فرهنگی و اجتماعی دلالت نمیکنند و اگر ارتباطی نیز داشته باشند، بسیار کم ارزش و غیرضروری است. وظیفه یک محقق در مرحله «مشاهده» آن است که این جزئیات مهم و ضروری را شناسایی کند و سپس به توصیف آنها بپردازد و رابطه بین آنها را کشف نماید و به تکرار جزئیات در صحنههای یک فیلم و حتی در فیلمهای دیگر پی ببرد. به طور مثال تکرار یک قطعه موسیقی در صحنههای مختلف یک فیلم و حتی فیلمهای دیگر، تکرار نوعی پوشش (لباس)، تکرار نوعی رفتار، تکرار نوعی تزئین، تکرار یک تصویر سمبلیک و موارد بسیار زیاد دیگر که میتوانند دلیلی بر وجود بعضی از ویژگیهای فرهنگی در جامعه باشند (تکرار «رفتارهای انفعالی و اعتراضآمیز» در یک فیلم و همچنین در تعدادی از فیلمهای مربوط به یک دوره زمانی خاص، میتواند بیانگر واکنشهای رفتاری خاص آن جامعه باشد و یا استفاده از نوعی پوشش یا مدلی از پوشش در تعدادی از فیلمهای یک دوره خاص، میتواند دلیلی بر گرایش جامعه به الگوی پوششی خاصی باشد. شاید هم، چنین الگوهایی در جامعه وجود نداشته باشند و فیلمها بخواهند چنین الگوهایی را به جامعه القا کنند که صحت آن میتواند در طی «تحقیقات پیرامونی» آشکار گردد). جان اچ. واکلند، چنین جزئیات مهمی را که دارای معانی و مفاهیم خاصی هستند، «عناصر فیلم» مینامد.
واکلند معتقد است که محقق در طی مشاهدات فیلمی خود، بایستی «عناصر فیلم» را شناسایی کرده و یادداشت نماید. او همچنین معتقد است که بین بعضی از عناصر فیلم ارتباط وجود دارد و محقق بایستی ارتباط و قوانین بین آنها را کشف کند. تکرار جزئیات یا همان عناصر فیلم در صحنههای مختلف ما را به کشف الگوهای فرهنگی موردنظر فیلم رهنمون میسازد.
«الگوها براساس ارتباطی که بین جزئیات مهم فیلم وجود دارد، قابل شناساییاند.» «این الگوها زمانی قابل روِیت میگردند که تحلیلگر به دنبال عناصر تکراری و منظم محتوای فیلم باشد، ارتباطات تکراری بین عناصر را بیابد… و قوانین مهم بین آنها را کشف کند و حتی تناقضات و اختلافهایشان را آشکار سازد.»
محقق مردمشناس پس از مشاهدات و یادداشتبرداریهای خود براساس اطلاعات به دست آمده به تحلیل عناصر فرهنگی و اجتماعی فیلم پرداخته و به کشف الگوهای فرهنگی آن نایل میآید. کشف رابطه بین عناصر فیلم و قوانین بین آنها، چگونگی رابطه بین عناصر فیلم و تکرار آنها، تکرار منظم عناصر فیلم در صحنههای مختلف، همه از جمله عواملی هستند که نه تنها الگوهای فرهنگی و رفتاری را – که در لابلای عناصر فیلم به صورت پیامهای فیلم مستتر بودهاند – آشکار میسازد، بلکه بسیاری از عناصر فرهنگی و نقش و کارکرد آنها را نیز بیان میکند. به طور مثال در یک فیلم ژاپنی، اگر یک رفتار احترامآمیز به عنوان یک عنصر فیلمی یا همان عنصر فرهنگی درنظر گرفته شود، در صحنههایی که این رفتار نشان داده میشود اگر به ارتباط بین این صحنهها و چگونگی اجرای رفتار احترامآمیز در آنها توجه کنیم و سپس تمام صحنههایی را که رفتار احترامآمیز موردنظر در آن وجود دارد را با هم مقایسه کنیم و ارتباطات، تشابهات و تمایزات بین آنها را مشخص نماییم میتوانیم، نقش و ارزش فرهنگی این رفتار احترامآمیز را معین نماییم. همچنین زمانی که این رفتار احترامآمیز در صحنههای مشابه به صورت منظم تکرار میشود، فیلم میخواهد در واقع یک الگوی رفتاری را بیان کند، که امکان دارد این الگوی رفتاری جزئی از فرهنگ آن جامعه باشد یا فیلم میخواهد چنین الگویی را به فرهنگ آن جامعه القا کند.
بعد از تحلیل محتوای فیلمها و در صورت نیاز همزمان با آن، تحقیقاتی به منظور تصحیح و تکمیل «تحلیل محتوا» ی فیلمها و بخصوص برای ارزیابی تأثیرات فیلمها بر فرهنگ جامعه صورت میپذیرد. مصاحبه با تماشاگرن و سازندگان فیلم از اساسیترین روشها در تحقیقات پیرامونی است.
در بررسی یک فیلم هر چند تحلیل محتوا اصل است اما بایستی در تحقیق، تماشاگران و سازندگان فیلم (نویسنده و کارگردان) را نیز دخالت دهیم و با آنها مصاحبه کنیم، تأثیرات فیلم را در تماشاگران ارزیابی نماییم و در واقع با تحقیقاتی سوای تحلیل محتوا، به سئوالاتی چون: «چطور فیلمها با منابع فرهنگی خود در ارتباط قرار میگیرند؟ نقش فرهنگی و اثر فرهنگی این فیلمها چیست؟ آیا این فیلمها الگوهای فرهنگی را کلیتر آشکار میکنند و به طور خلاصه چطور محتوای فیلم با واقعیت ارتباط مییابد؟ پاسخ دهیم.»
همچنان که گفته شد، هدف از انجام تحقیقات مردمشناسی بر روی فیلمهای سینمایی آن است که اولاً بدانیم، آیا فیلمها بازتابی از فرهنگ جامعهاند؟ و ثانیاً تأثیراین فیلمها بر روی تماشاگران و به طورکلی بر روی فرهنگ جامعه تا چه اندازه است؟ بنابراین در تحقیقاتی که بر روی این فیلمها صورت میگیرد، محققان مردمشناس براساس تحلیل محتوای فیلمها و تحقیقات پیرامونی، به مطالعه فرهنگ جوامع میپردازند و براساس مصاحبههای انجام گرفته با تماشاگران تأثیرات فیلمهای سینمایی را بر فرهنگ جامعه مورد بررسی قرار میدهند.
در انجام مصاحبه با تماشاگران، محقق در پی آن است تا تأثیرات فیلمهای سینمایی موردنظر خود را بر فرهنگ تماشاگران (رفتارها، احساسات و عواطف، تفکرات، باورها و اعتقادات، روابط اجتماعی، روابط خانوادگی و…) مورد ارزیابی قرار دهد. طی مصاحبهها، محقق میخواهد بداند که فیلمهای موردنظر وی چه تأثیری بر روی تماشاگران داشته، کدام ویژگیهای فرهنگی را به آنها معرفی کرده و کدام الگوهای فرهنگی و رفتاری را در آنها تقویت نموده است:
«این فیلمها میتوانند بر رفتار افراد تأثیر گذارند و بر رفتارهای واقعی تأکید نمایند، حال چه با واقعیات شبیه باشند و چه با آنها متفاوت.»
همچنین محقق در انجام مصاحبه با تماشاگران، اطلاعات به دست آمده از تحلیل محتوای فیلمها را تکمیل و تصحیح مینماید. براساس اطلاعات به دست آمده از مصاحبهها، او متوجه خواهد شد که ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی و همچنین الگوهای ارائه شده در فیلمها بازتابی از فرهنگ جامعه بوده است یا خیر و یا این که فیلمها الگوهای فرهنگی متفاوتی را به تماشاگران القا کردهاند. همچنین محقق مردمشناس متوجه خواهد شد که الگوهایی فرهنگی که وی در تحلیل محتوای فیلمها بدان دست یافته است همان الگوهایی است که تماشاگران از آن تأثیر پذیرفتهاند یا تماشاگران الگوهای رفتاری دیگری را اخذ کردهاند که محقق در برداشتهای تحلیل محتوای خود موفق به کشف آن نشده است.
مصاحبه با سازندگان فیلمها، بخصوص نویسنده و کارگردان، یکی دیگر از روشهایی است که در تکمیل و تصحیح اطلاعات به دست آمده از تحلیل محتوای فیلمها نقش مؤثری دارد. به طورکلی در مصاحبه با تماشاگران و سازندگان فیلم، مثلثی پدید میآید (یک را‡س آن اطلاعات حاصل از تحلیل محتوای فیلمهاست و دو را‡س دیگر، اطلاعات به دست آمده از مصاحبه با تماشاگران و سازندگان فیلمهاست) که اطلاعات حاصل از مصاحبهها، اطلاعات به دست آمده از تحلیل محتوای فیلمها را تکمیل و تصحیح میکند.
در مصاحبه با سازندگان فیلمها، محقق میتواند موفق به تشخیص معانی و مفاهیم بکار رفته در عناصر و تصاویر فیلمها شود. بطور مثال در این مصاحبهها ما میتوانیم مفهوم کاربرد یک قطعه موسیقی، سمبلها یا نشانههای خاص، همچنین مفهوم و معانی کاربرد بعضی از رنگها، طرحها، صداها و معانی بعضی رفتارها و مواردی از این قبیل را دریابیم. اما در این روش نیز مشکلاتی وجود دارد. گاه دیده میشود که نویسنده یا کارگردان مفاهیم چند پهلویی را از کاربرد بعضی از تصاویر دنبال میکند و یا اینکه راضی به بیان مفاهیم مورد نظر خود در کاربرد بعضی از عناصر فیلم نیست و معتقد است که ارزش چنین تصاویری، بخصوص تصاویر سمبلیک، در برداشتهای مختلف و متفاوت از آن نهفته است که هر کس به زعم خود چیزی از آن برداشت میکند و یا این مسئله که گاه تأثیری که عناصر یک فیلم بر روی تماشاگر میگذارد، چیزی متفاوت از آن معنا و مفهومی است که مورد نظر سازندگان فیلم بوده است.
در ادامه تحقیقات پیرامونی، محقق مردمشناس میتواند با انجام مطالعات کتابخانهای و حتی تحقیقات میدانی، به تطبیق و بررسی فرهنگ جامعه مورد نظر و چگونگی بازتاب آن در فیلمهای تحقیقاتی خود بپردازد و اطلاعات به دست آمده از تحلیل محتوای فیلمها را با واقعیات فرهنگی موجود بسنجد.
به طور کلی تحقیقات مردمشناسی بر روی فیلمهای سینمایی امری بس پیچیده و حساس است و ضمن آشنایی محقق به علوم مردمشناسی، آگاهی وی از علوم سینمایی را نیز طلب میکند.
در این نوع تحقیقات، گونهای دیگر از تحلیل محتوای فیلمها نیز مورد نظر محققان مردمشناس بوده است و آن نوعی تحقیق تطبیقی بر روی فیلمهای جوامع مختلف است. در این نوع تحقیقات مردمشناسان نمونههایی از فیلمهای سینمایی جوامع مختلف یا فرهنگهای مختلف را بر میگزینند و با استفاده از تحلیل محتوای فیلمها، به بررسی اشتراکات و اختلافات فرهنگی جوامع میپردازند. این روش تحلیل محتوایی فیلمها، میدان تحقیقاتی گستردهای را به خود اختصاص داده است. نمونهای از این نوع تحقیقات را میتوان در کارهای «مارتا ولفانستین»، «لیتز» (در سال ۱۹۵۰) و «واکلند» (در سال ۱۹۷۲) مشاهده کرد.
تحقیقات مردمشناسی بر روی فیلمهای سینمایی برای اولین بار طی جنگ جهانی دوم در کشور آمریکا آغاز شد. در این دوران که ضرورت شناخت فرهنگهای جوامع بزرگ جهان از اهمیت فوقالعادهای (بخصوص برای کشوری چون آمریکا) برخوردار بود، محرکهای زیادی برای درگیر شدن و درگیر کردن دانشمندان علوم اجتماعی به مطالعه و تحقیق درباره جوامع مختلف وجود داشت. شاید بتوان یکی از این محرکها را، اهداف و نیأت دولت آمریکا برای شناخت فرهنگهای جوامع دیگر جهت تسلط بر آن جوامع دانست که سیاست مطالعه و برنامهریزی چنین اهدافی را سازمان اطلاعات آمریکا بر عهده داشت.
چنین تحقیقاتی که به منظور شناخت بهتر از ماهیت جوامع خارجی و ارزیابی بهتر از رفتارهای افراد آن جوامع (رفتارهای فردی و جمعی) صورت میگرفت، بخشی از فعالیتهای مردمشناسی بود که برای اولین بار تحقیق در مورد جوامع بزرگ معاصر، مانند آلمان، چین، ژاپن و دیگر کشورهای مهم را، مورد توجه قرار میداد.
با توجه به شرایط دوران جنگ، امکان تحقیقات میدانی مردمشناسی درطی دوران جنگ جهانی دوم ممکن نبود. علاوه بر آن مشکلات فراوانی در استفاده از روش میدانی، در تحقیقات پیرامون جوامع بزرگ وجود داشت. به همین خاطر چنین تحقیقات گستردهای، با استفاده از منابعی که در این زمینه در خود آمریکا، وجود داشت صورت گرفت که از جمله میتوان به مصاحبه با بومیان خارجی ساکن آمریکا، بررسی و مطالعه انواع مکتوبات، رمانها، گزارشهای تفسیری و توصیفی مربوط به جوامع مورد نظر، و بخصوص تحلیل محتوای فیلمهایی که توسط جوامع مورد نظر تولید شده بودند، اشاره کرد. بیشتر این نوع تحقیقات که با استفاده از منابع فیلم موزه هنرهای معاصر و کتابخانه کنگره آمریکا صورت میگرفت، در مورد ژاپن و آلمان بود. متأسفانه از این تحقیقات هیچ مورد به چاپ رسیدهای وجود ندارد. به عنوان مثال، یکی از اولین تحقیقات مردمشناسی بر روی فیلمهای سینمایی، تحقیقی است در رابطه با کشور آلمان که در سال ۱۹۴۳ توسط «گریگوری بیتسون» انسانشناس معروف آمریکایی بر روی فیلم “”Hitlerjunge Quex صورت گرفت. بیتسون در بررسی و تحلیل این فیلم که هنوز به عنوان یک مدل مطرح است، به طرح مسائل روششناختی تحلیل محتوای فیلم نیز میپردازد. متأسفانه از این تحقیق، فقط یک گزارش مختصر در دسترس میباشد.
از جمله تحقیقات مهمی که در طی دوران جنگجهانی دوم، درباره فرهنگ کشور آلمان صورت گرفت، میتوان به تحقیقی از «کراکائور» اشاره کرد. کراکائور فیلمهای افسانهای آلمان را که در طی سالهای ۱۹۳۳ -۱۹۱۹ تولید شده بودند، مورد بررسی و تحلیل محتوا قرار داد و سپس اطلاعات بدست آمده از تحلیل محتوای فیلمها را براساس تغییرات اجتماعی بررسی نمود. روش تحقیق کراکائور، روش معتبری در تحلیل محتوای فیلمها به شمار میرفت و از بسیاری جنبهها مفید بود. به طوری که تحقیقات او افق مشاهدات محققان دیگر را گسترش بخشید. کراکائور نوعی تفسیر روانشناختی از فیلمها و مسائل فرهنگی و اجتماعی آنها را ارائه میدهد.
در مورد تحقیقات مردمشناختی بر روی فیلمهای سینمایی ژاپنی طی دوران جنگ جهانی دوم، اطلاعات کمتری موجود است. یکی از کسانی که بر روی فیلمهای ژاپنی در طی دوران جنگ جهانی دوم کار کرده است، انسانشناس معروف آمریکایی «روث بندیکت» است. هر چند که «بندیکت» اظهار میکند که در کتاب خود، بخش مهمی را به تحقیق درباره فرهنگ ژاپن اختصاص داده و در آن به شرح مشاهدات خود از فیلمهای ژاپنی و بحث درباره آنها پرداخته است، اما کتاب وی مشاهدات چندانی را از فیلمهای ژاپنی ارائه نمیکند. در این تحقیق، بندیکت ۲۰ فیلم سینمایی ژاپنی را مورد تحلیل محتوا قرار داده است و در زمینه جنگ، روابط ژاپن با ملل دیگر، زندگی شهری و روستایی، ساختار خانوادگی و ملی ژاپنی به بحث و بررسی پرداخته است.
تحقیق دیگری از فرهنگ جامعه ژاپن براساس تحلیل محتوای فیلمها، توسط «میداو» در سال ۱۹۴۴ صورت گرفته است. در این تحقیق، میداو ۷ فیلم سینمایی ژاپنی را مورد تحلیل و بررسی قرار داده و اثرات آنها را بر ساختار «کار» در جامعه ژاپنی بررسی نموده است.
بعد از جنگ جهانی دوم، علاقه به تحقیق مردمشناختی جوامع پیشرفته و تحلیل فیلمهای سینمایی در تحقیقات دانشگاهی کلمبیا افزایش یافت. این تحقیقات با کارهای بندیکت و مارگارت مید آغاز شد. تحلیلهایی از فیلمهای ایتالیایی، فرانسوی، روسی، آلمانی، آمریکایی، انگلیسی و غیره که توسط افرادی چون «ولفانستین»، «متراکس»، «بیلو»، «گورر» «جان اچ. واکلند»، «مارگارت مید»، «روث بندیکت»، «شوارتز» «اریک اچ. اریکسون» و «لیتز» انجام گرفت، از جمله این فعالیتها هستند. به عنوان نمونه میتوان از تحقیقاتی چون، «یادداشتهای توصیفی در مورد یک فیلم ایتالیایی» توسط مارتا ولفانستین، «یادداشتهایی از یک فیلم فرانسوی» توسط بیلو و گریر، تحلیلی از ۷ فیلم کانتونزی در مورد روابط خانوادگی و مسائل زمانی توسط واکلند، تحلیلی از یک فیلم روسی بهنام «گارد جوان» توسط مارگارت مید و اسکوارتز، تحلیلی از یک فیلم روسی بهنام «بچههای ماکسیم گورگی» توسط اریکسون، و چند مورد دیگر نام برد. البته تمام این تحقیقات جنبه مردمشناختی ندارند و در آنها گاه تحلیلهای روانشناسانه نیز دیده میشود.
همچنین طی دوران بعد از جنگ جهانی دوم، «هالی» در سال ۱۹۵۳ تحلیلی را بر روی مشهورترین فیلم سال آمریکا انجام داد که در آن تحلیل جامعی از «الگوهای قابل مشاهده» ارائه کرده است. فعالیت تحقیقاتی هالی که مورد تشویق قرار گرفت بیشتر مرهون ارتباط او با «گریگوری بیتسون» بود. در سال ۱۹۵۵، «جان ژوزف هانیگمن» (انسانشناس معروف آمریکایی) و «وان دورسلر» به بررسی روی فیلمهای هندی پرداختند اما به خاطر آنکه فیلمهای انتخابی آنها چندان بیانگر مستندات فرهنگی جامعه هندی نیست، لذا قابل تکیه نیستند، ولی روی هم رفته تحقیق جالبی است.
بعد از این دوران، نزدیک به ده سال، تحقیقات مردمشناسی بر روی فیلمهای سینمایی انجام نگرفت. واکلند در اوایل دهه ۱۹۶۰، به بررسی فیلمهای سینمایی جامعه کمونیستی چین پرداخت. همزمان با تحقیقات واکلند مردمشناسان دیگری فرهنگ سنتی چین را مورد تحقیق و مطالعه فراوان قرار دادند. واکلند در تحلیل محتوای فیلمها به بررسی پیامهای سیاسی- اجتماعی و ارتباط بین آنها و همچنین پیامهای فرهنگ سنتی مطرح در فیلمهای چینی پرداخت. بطور مثال او میخواست بداند که مقاومت چینیها در برابر هجوم خارجی با الگوهای خانوادگی سنتی آنها ارتباط دارد یا نه؟ همچنین واکلند با بررسی فیلمهای چینی که در تایوان و هنگکنگ تولید میشدند، به نوعی مطالعات تطبیقی از طریق تحلیل محتوای فیلمها دست زد.
از محققانی که در طی سالهای ۱۹۶۸ و ۱۹۷۰ به بررسی تحلیل محتوای فیلمهای سینمایی پرداختهاند، میتوان از «سافیلیوس راتچیلد»، «جویت» و «مارکوس» نام برد.
- شهرام گراوندی
- کد خبر 12972
- 4600 بازدید
- بدون نظر
- پرینت