بهمن ماه امسال که بیاید، وارد چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب بزرگ و شکوهمند ۵۷ می شویم. چهل¬سال! چهل¬سال که به سرعت برق و باد گذشت و البته مرور شتابزده¬ی وقایع این چهل¬سال را نه فقط در یک ستون، که در صدها کتاب حجیم نیز نمی¬توان خلاصه کرد. ولی چه کسی نمی داند و چه کسی آنقدر فراموشکار است و یادش رفته است که هنوز انقلاب ما در دوره¬ی بالیدن بود و به مرحله¬ی پوست اندازی نرسیده بود که ناگهان با دو دشمن بزرگ و کینه توز و سفاک داخلی و خارجی مواجه شدیم؟! چه کسی یادش رفته که در خیابان¬های شهر، راه ماشین¬ها را می¬بستند و سرنشینان را می¬کشتند؟ فلان بقال و مغازه دار پیر را که فقط عکس امام خمینی را کنار تابلوی نسیه نمی دهیم، قاب کرده بود، به رگبار می بستند تا عمق کینه و تنفرشان را از انقلاب و امام و مردم نشان دهند. یاران صدیق و مبارز و خوشفکر امام را ترور می¬کردند؛ روحانیون و صاحبان اندیشه و کلام و نقطه¬های اتکای معنوی و فکری و دلسوزان مردم و نظام را از بین می¬بردند. تا خانه¬های امن، تا حساس¬ترین مناصب رسمی و مذهبی مملکت نفوذ می¬کردند و آنها را شهید می¬کردند و در خاطر ما هک شده که انقلاب با خون عزیزان مان آبیاری شده است. آیا کسی هست که جنایات و سبوعیت گروهک¬ خیانتکار و ضدمردمی منافقین را از یاد برده باشد؟! من به شخصه، بعید می¬دانم. آیا می¬شود حتا یک ذره تصور کرد که نسل¬های بعد از ما، متولدین دهه¬های شصت و هفتاد، که حتا بیش از ما، آماج اطلاعات و بمباران خبرها و تحلیل¬ها قرار دارند و شب و روز از زمین و آسمان برای آنها خبر و گزارش و تحلیل ارسال می¬شود، و می¬دانند و دیده¬اند و شنیده¬اند که فی¬المثل چه جنایت¬هایی توسط گروهک منافقین در ابتدای انقلاب مرتکب شده¬اند و حتا در دوره¬ی تحریم¬های همین ده، پانزده سال اخیر، بخاطر فعالیت¬های برحق هسته¬ای در کشور، گذشته از ترور مردان اندیشه¬ورز و دانشمندان هسته¬ای، آمار و اطلاعات بناها و مراکز ساخت و پرداخت هسته¬ای مان را به دشمنان همیشگی ایران و نظام اسلامی می¬دادند، از کمترین محبوبیت و وجاهت برخوردار نیستند. من در این گفته شک ندارم که این گروه مضمحل و خیانتکار و جنایتکار، آنقدر به ورطه¬ی نابودی و حضیض ذلت و ضعف رسیده است که حتا قادر به تامین خوراک و یا سرپناه برای حداقل بازمانده¬گان مستاصل و فریب خورده¬ی خود هم نیست، چه برسد به اینکه بتواند بر روح و روان و ذهنیت نسل¬های مختلف هموطنان ما در ایران اسلامی اثرگذار باشد. گروهی که هر روز کشکول گدایی بردوش یا دست به دامن اتحادیه¬ی اروپا می¬شود و یا متوسل به سناتورهای کینه توز آمریکایی که بلکه پولی ابتیاع کنند تا نیروهای باقیمانده¬شان در فلان کمپ از گرسنگی نمیرند، چطور و از کجا می¬توانند، برانگیزاننده و هدایتگر اعتراضات مردمی در داخل کشوری باشند که بیش از هرچیز از آن گروهک پلید متنفر هستند؟!
این کینه و عداوت کهنه¬ی بازماندگان متواری سازمان منافقین، طبیعی است که با گذر زمان از بین نرفته است. همانطور که ما نیز فراموش نکرده ایم که چه عزیزانی توسط این جماعت کوردل از بین رفته اند و دست¬شان تا ابد به خون عزیزان ما آغشته است. این یک!
به قول مقام معظم رهبری که در بخشی از تازه ترین سخنرانی شان برای مردم قم فرمودند ” بقایای سلطنت همراه با آمریکایی ها از کشور جارو شدند ” ( نقل به مضمون ) ؛ هنوز این اتفاق به سامان نرسیده بود که جنگی ناگهانی علیه کشور ما که درگیر مبارزه با بقایای فسیل¬های سلطنت طلب و چریک بازی¬های منافقین بودیم، توسط آمریکا و انگلیس و شوروی و فرانسه و آلمان در یک اتحاد شگفت انگیز و همه جانبه شکل گرفت و توسط یکی از عوامل منطقه¬ای آنان یعنی حزب بعث به رهبری صدام، از سمت عراق، پیاده و اجرا شد. ما در جنگ تحمیلی فقط با عراق درگیر نبودیم. تمام کشورهای یاد شده، ارتش صدام را تا بن دندان تجهیز کرده بودند. از طرفی سلاح های خریداری شده ی ما در انگلیس و آمریکا بایکوت شده بود و بعد از چهل سال تازه دارند پولش را پس می¬دهند. تحریم نظامی شده بودیم. شوروی و آلمان و فرانسه، جت و میگ و میراژ و انواع و اقسام بمب¬های شیمیایی و میکروبی و غیره و غیره در اختیار صدام می¬گذاشتند. خیال داشتند طی چند روز، ارکان سیاسی نظام را از بین ببرند و اهواز و تهران و تبریز را فتح کنند. اینها داستان نیست. اینها واقعیت هایی است که بر ما گذشته و اکنون که گذشته را مرور می کنیم، در هر کوی و برزن و هر خانه و کاشانه¬ای، عزیزی شهید شده و یا مجروح ابدی جنگ تحمیلی است و یادگاران آن روزگار، همین اطراف ما هستند اگر خیلی هم خود را به زحمت نیاندازیم و فقط بخواهیم نگاه کنیم! من به شخصه، برای تحلیل و تفسیر حاج محسن رضایی برای وقایع اخیر حاضرم وقت بگذارم و خواهان ارائه ی دلایل متقن و اساسی باشم که چطور برادر زن صدام نقش آفرینی کرده و در این راه دست به بررسی تدقیقی بزنم؛ ولی هرگز حاضر نیستم بپذیرم که این جریان اعتراضی اخیر که بیشتر توسط میانگین سنی ۵ تا ۲۸ سال بود را گروهگ بدنام و رسوا و به دریوزه گی افتاده¬ی منافقین سر و شکل دادند و یا زیر سر خانواده ی مضمحل و فروپاشیده¬ی پهلوی است که حتا نمی¬توانند خود را جمع کنند و هر روز یکی خودکشی و دیگری کلاهبرداری می¬کنند. آنها نیز در کنار گروهک یاد شده، آنقدر پوشالی و از رده خارج هستند که تبدیل به مترسک هایی شده اند که به راحتی آب خوردن بازیچه¬ی فی المثل بازی¬های کثیف و بی¬اثر سیاسی کشوری مثل عربستان می شوند و نمی¬دانند که حتا حضورشان در یک برنامه ی تلویزیونی متعلق به این این دولت، بیش از پیش آنها را بی آبروتر و منفورتر می کند.
بر همین مبنا، تاکید می¬کنم که منتسب کردن اعتراضات مردمی که ریشه در اعتراض به حق آنها از چند ماه پیش مقابل مجلس شورای اسلامی و در این شهر و آن شهر برای و به خاطر بازگرداندن اندوخته¬های خود نزد موسسات ورشکسته بود، و فریادشان به جایی نرسید؛ و از سمت دولت رسیدگی صورت نگرفت؛ و ابتدا در خراسان رضوی با شعارهای معیشتی و اعتراض به گرانی اقلام اساسی آغاز شد؛ هرگز و هرگز و هرگز، هیچ ارتباطی با دشمنان قسم خورده و یا کشورهای زاویه دار به نظام شکوهمند اسلامی، مثل انگلیس و آمریکا نداشت و ندارد. و اینکه این اعتراضات را منتسب به جریان منافقین و یا عده ای از متمایلان به دار و دسته¬ی پهلوی بدانیم، زدن گل به تیم خودی است. این دو گروه باید سالها گدایی کنند و به این در و آن در بزنند و سالها تئوری و طرح بریزند و تلویزیون¬های ماهواره ای راه بیاندازند و در تلویزیون¬هایشان پرچم و خاک و پوستر و نقره و طلا بفروشند، بین خودشان جنگ و نزاع در بگیرد و همدیگر را پاره کنند؛ و در نهایت اعلام کنند که دارند با جمهوری اسلامی می¬جنگند! ولی در واقع حتا بین خودشان هم اعتباری برای هم قائل نیستند و به ریش همدیگر می خندند؛ چه برسد به اینکه اسم اپوزیسیون بشود روی آنها گذاشت و یا حتا ایرانیان خارج از کشور برایشان تره خرد کنند؛ و ما در تحلیل های شتابزده مان در اتاق های فکری که نمی دانم چه در آنها می¬گذرد، با دست خودمان به آنها اعتبار می بخشیم. که بعله! کار مناففین است! کار سلطنت طلبان است! در حالیکه دماغ آنها را بگیری، جانشان در آمده و متاسفانه ما داریم با این تحلیل¬ها، عزت و اعتبار به آنها می¬بخشیم.
ولی باز چه کسی است که نداند هر دشمنی و هر خصمی، در بگومگوهای داخلی ما دخالت خواهد کرد؟! نام دشمن معرف هویت اوست. دشمن اگر دشمنی نکند، دشمن نیست! دشمن باید از این اتفاقات و ضعف های ما سوء استفاده کند، وگرنه فلسفه ی موجودیت ش از بین رفته است. برای همین است که هر کوتوله و یا ابلهی که کینه¬ای از ایران اسلامی به دل داشته است، در اتفاقات اخیر، صدایش از هر جهنم دره¬ای درآمده که بعله! کار ماست!!!
در اعتراضات اخیر که از حالت آرام و مدنی و و با طرح شعارهای منطقی و به حق مردم، متاسفانه صورت دیگری یافت، اگر دولت و نهادهای مرتبط با اعتراضات مردمی به جای کشتن زمان و بی توجهی به افکار عمومی و دادن وعده های تکراری و بی محلی به درد مردم درست عمل می کردند؛ ماجرا وارد فازهای دیگر نمی شد. البته نباید فراموش کرد که جریان¬هایی هم بودند که در کنار دیگر دست¬های پنهان و پیدای خارجی، از داخل بر تنور این آتش دمیدند، که ضرورت دارد شناسایی شوند و برخورد قانونی با آنها صورت گیرد. که البته خیلی هم گمنام و غیرمعروف نیستند که نشود سراغشان رفت! ولی باز هم مردم یک گام از دولت جلوتر و نجیبانه¬تر عمل کردند. همه دیدند که مردم، نظام جمهوری اسلامی را دوست دارند. مردم اصل نظام را با هیچ آلترناتیو موجود یا ناموجود دیگر عوض نمی کنند. چرا که نظام متعلق به مردم است. دولت ها می¬آیند و می¬روند. میزها و پست¬ها عوض می¬شوند. هرچند در بسیاری موارد، حزب بازی¬ها و چپ و راست بازی¬ها، اهمیتش را بین مردم از دست داده است. افرادی که صبح ساز چپ می¬نوازند و عصر چشمک راست می¬زنند. در این کابینه، میل به راست دارند و در کابینه ی دیگر در قامت چپ بر می¬شکوفند! مدام از این شهر به آن شهر و از این استان به استان جابه جا می¬شوند و دو سه هزار پست، مدام بین همین نفرات می-چرخد و سدی بزرگ و غیرقابل نفوذ، اطراف¬شان را احاطه کرده و اگرچه شعارهای گوش¬نواز بهادادن به جوانان و تحصیلکرده¬گان و غیره و غیره سر می¬دهند، ولی در عمل و تا به قیامت، این پست ها و مقام ها بین خودشان دست به دست می¬گردد و یا فوقش تحویل ژن¬های خوب! می¬شود. با همه ی این اوصاف، مردم ما نجیب و باشکوه هستند. آن قدر باشکوه که حتا اعتنایی به این بازی های حزبی مسلکی نمی¬کنند و باز، همین مردم هستند که مثل کوه استوار، پاسدار وفادار کیان ایران اسلامی هستند.
- شهرام گراوندی
- کد خبر 12811
- 998 بازدید
- بدون نظر
- پرینت