هدف از احداث سد و نیروگاه گتوند، تأمین بخشی از برق مورد نیازکشور، کنترل سیلابهای فصلی کارون و نیز تنظیم آب کشاورزی پاییندست بود و اینکه دریاچه سد می توانست تبدیل به یک جاذبه گردشگری برای منطقه شود. احداث سد گتوند از همان ابتدا با انتقادهایی همراه بود، زیر آب رفتن ۱۰۰ هکتار از زمینهای مرغوب و حاصلخیز دشت عقیلی از جمله حاشیهها پیرامون احداث و آبگیری این سد بود
شگفت تراینکه گوش دولت به هیچ وجه بدهکار هشدار کارشناسان نیست. همه می دانیم و معتقدیم که همه ی ایران سرزمین ایرانیان و متعلق به همه ی آحاد ایرانیان است. ولی توجه باید کرد که اگرآب کارون کفایت خویش می نمود و مردم این خطه را بهره ی کافی می داد، نیازی به این گفته نبود که مردم کرمان، اصفهان و یزد نیز حق دارند ازاین آب خدادادی بهره ببرند. این سخن هرگز به معنای نگاه منطقه گرا و تضاد با نگاه ملی نیست.
حالا دیگر همه می دانند احداث سد گتوند که روزگاری پیشتر، قرار بود بزرگترین و مفیدترین سد خاورمیانه باشد؛ یک خطای فاحش محاسباتی و یک اشتباه بزرگ در تاریخچه ی سد سازی کشور ما و چه بسا تبدیل به ننگ صنعت سدسازی در خاورمیانه و جهان شده است!
یک قرن از فاجعهی نسلکشیِ ارامنه توسط سربازان عثمانی و جنبش ترکان جوان میگذرد و این ننگ ابدی چنان بر پیشانی تاریخِ ترکیه مهر شده است که اگر چه رجب طیب اردوغان، خلف بر حقِّ آتاتورک هم سر به انکار آن برداشت؛ ولی کتمان آن چیزی از امر به وقوع پیوسته هرگز نخواهد کاست.
روند تخریب محیطزیست و نابودی منابع طبیعی در خوزستان مشکلات فراوانی برای جامعه ما به وجود آورده است.
به نظر میرسد چند سالی است مهمترین و سریعترین راه پيشرفت که معمولاً توسط نيروهای غير توانمند (افراد غير توسعهیافته) در استان خوزستان دنبال میشود
چرا مخالفان جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، تمام تلاش خود را علیه اصلاح طلبان به کار گرفته اند؟!