همه چیز از سخنرانی استاندار جدید خوزستان، موالی زاده، در مراسم جشنواره شکرستان ِ شرکت توسعه و نیشکر و صنایع جنوبی شروع شد. وقتی که استاندار خوزستان، در حضور مهمانان بسیار و خبرگزاریها و رسانهها، اعلام کرد که , ۲۵ هزار هکتار زمین به منظور افزایش کشت نیشکر اختصاص یافت. و سپس در توضیح همین نکته افزود: به منظور افزایش سطح کشت در صنعت نیشکر، زمینی به مساحت ۲۵ هزار هکتار در نظر گرفته است که ابتدا باید مین روبی شود. ,
خبرگزاری مهر.
باقی سخنان ِاستاندار مانند این بخش از سخنان وی مورد توجه قرار نگرفت. تیتر سخنان وی روشن بود و بی نیاز از توجیه و تفسیر! گزاره ای که سالهاست در میان کنشگران اجتماعی و بخصوص فعالین زیست محیطی استان و کشور، محل بحث و نقد و نظر و اعتراض است. توسعه ی صنعت نیشکر بسیار فراتر از ظرفیت های اکوسیستمی خوزستان است.
خوزستان، اگر چه از دیرباز همیشه یکی از نقاطی است که به این امر مشغول بوده؛ ولی از دوره ی موسوم به سازندگی، و اعمال سیاست های تکنوکرات های هاشمی رفسنجانی، تبدیل به قطب شکر و نیشکر و قند و الکل در خاورمیانه شده است.
شاید فعالین محیط زیستی حق دارند وقتی موقعیت ایران و خوزستان را بعنوان نمونه با دیگر کشورهای آسیایی و عربی و نقاطی که مشابهت های زیست محیطی با ما دارند، مقایسه می کنند و می بینند این کشورها نه تنها سراغ این صنعت نمی روند که صرفن واردکننده ی شکر از کوبا و برزیل و استرالیا هستند!
موقعیت آبی ایران چند دهه است که به خطر افتاده. این را همه گان می دانند. سیاست های کلان کشور _ ولو در برخی موارد نافرجام و ناموفق! _ ولی بر کنترل منابع و صنایع و موقعیت های آب گریز تعریف شده است. یعنی چند سالی است که فرونشست ها و خشکی تالاب ها و رودخانه ها و آب های زیرزمینی، موجب شده که دولت ها _ فارغ از گرایش سیاسی_ به سمت محدود کردن صنایع آب بر، و فعالیت های آب محور سوق پیدا کند.
تا همین دهه ی ۷۰ در کتب درسی، از تالاب گاوخونی در استان اصفهان نام برده می شد. ولی امروزه حتا نسل میانسال نیز این تالاب را از یاد برده است! چرا که اثری از تالاب گاوخونی وجود ندارد. تالاب های خوزستان نیز مشمول قهر طبیعت که ناشی از دست یازی انسان_دولت ِ ایرانی است، بی بهره نیست! از همین روست که طرح های انتقال شرکت های فولادی به سواحل خلیج فارس مطرح است و یا از ضرورت انتقال آب دریا به مناطق مرکزی کشور سخن به میان می آید.
خوزستان که روزگاری به داشتن رودخانه ها و منابع پرآب شهره بود، امروز دچار مشکلات متعدد ناشی از کم آبی است. بنابراین هرگونه توسعهی کشت های آب محور، نظیر کشت های موسمی برنج و گندم و یا مزارع جالیزی و یا نیشکر، امری است از بنیاد اشتباه!. اگر سیاست و برنامه ای وجود دارد و یا قرار است مصوب شود، اتفاقن برعکس، باید بر اساس محدود کردن کشت نیشکر و علمی کردن کِشت باشد؛ و نه افزایش و توسعه ی میادین آن!
واکنش های فراوانی پس از این سخنرانی در رسانه های به طور عمده سراسری مطرح شد. جامعه شناس مشهور و هم پیمان با رییس جمهور دولت چهاردهم، محمد فاضلی نیز به میدان آمد و علیه سخنان موالی زاده موضع گرفت. استاندار در مقام توجیه پاسخی نوشت. ادله قوی نبود. نه فقط قوی نبود که ضعیف هم بود و حاشیه ها افزایش پیدا کرد.
عده ای این موضوع را طرح کردند که طرح موضوع کشت ۲۵ هزار هکتاری طرحی بود که دامنه ی قدرت مدیرعامل فعلی شرکت توسعه نیشکر را افزایش دهد. که به زعم من این موضوع سندیت ندارد.
باید پذیرفت سخنان استاندار یک مقدار ناشی از بی دقتی و یا دریافت اطلاعات ناقص و عدم سنجش مساله بود.
شاید استاندار جدید خوزستان، دریافته است که از این پس با دقت بیشتری جوانب را بسنجد و شتابزده هر کلامی را به زبان نیاورد. او اکنون نه تنها نماینده ی ارشد دولت چهاردهم در خوزستان است؛ که وارث مدیریت دست کم چند استاندار منفعل نظیر محراب و خلیلیان و یا استانداری پر از حاشیه مثل شریعتی است که تا سالهای آینده نیز از تبعات و عوارض مدیریت شان، آسوده نخواهیم بود!
شرکت موفق توسعه نیشکر نیاز به توسعه ی بیشتر ندارد. توسعه ی بیشتر شرکت توسعه ی نیشکر، می تواند نه تنها شرکت توسعهی نیشکر که خوزستان را به خاک سیاه بنشاند. بحران کم آبی و زیست دشوار مردم خوزستان ناشی از عوارض زیست محیطی این شرکت همراه با خواهران صنعتی دیگرش نظیر شرکت های پتروشیمی فراوان و شرکت های فولادی و نفتی، دمار از مردم و خاک خوزستان در آورده است!
پیوند ایرانیان / شماره ۳۱۱ / ۳۰ آبان ۱۴۰۳
- شهرام گراوندی
- کد خبر 13060
- 20 بازدید
- بدون نظر
- پرینت