شما اینجا هستید
اجتماعی » تابوها ؛ مرزهای نامرئی!

-سال ها پیش در یکی از کتاب های خودآموز زبان اسپانیولی با داستانی مواجه شدم که تا کنون در پشت صحنه ذهنم حک شده است. از آن داستان های الهام بخش و پر از نکته. داستانی فراموش نشدنی که البته به لطف دوستی که آن کتاب را امانت گرفت و هیچ وقت پس نفرستاد اسم نویسنده و عنوان کتاب را فراموش کرده ام اما خلاصه اش این بود:
در روستایی کوهستانی، دو قبیله سال‌ها بر سر مرز مقدسی که نیاکانشان کشیده بودند می‌جنگیدند. هیچ کس جرات نداشت از خطی نامرئی که با سنگ‌چین مشخص شده بود عبور کند. افسانه‌ها می‌گفتند هرکس از مرز بگذرد، نفرین می‌شود،هر کس به آنجا نزدیک شود نحس می شود و بد یُمن. هیچ کس حتی اجازه سخن گفتن از آن مرز را نداشت. این باور قرن ها سینه به سینه منتقل شد بدون آن که کسی حق پرسش درباره آن را داشته باشد. با گذر زمان به عقیده ای مقدس تبدیل شد.
تا اینکه زلزله‌ای مهیب رخ داد. و سنگ‌ها را فروریخت. جوانی از قبیله‌ی اول، از ترس جانش به آنسوی مرز گریخت عده زیادی از ترس جان به دنبال او رفتند .
قبیله‌ی دوم آنان را نجات دادند و در نهایت فهمیدند دشمنانشان هم انسان‌هایی مثل خودشان هستند. که تازه به آنها پناه هم دادند و مراقبت کردند.
-تابوها دیوارهای نامرئی‌اند که گاه ملت‌ها و دولت‌ها را سال‌ها در اسارت خود نگه می‌دارند.
ساخته‌ی ترس‌ها، سوءتفاهم‌ها و گاه تعارض منافع گروه‌های خاص هستند، اما تاریخ نشان داده که شکستن آن‌ها، اگرچه دشوار به نظر می‌رسد، گاهی به سادگی یک تغییر در نگرش و تحول در زاویه نگاه کردن است. به عنوان یک علاقمند و شیفته ی عکاسی در دوره ها و تجربیات و مطالعات مختلف عکاسی آموخته ام گاهی یک پدیده ثابت در اثر تغییر زاویه دوربین معانی و مفاهیم مختلف پیدا می کند و این امر قابل تعمیم در تمام عرصه های زیست بشر است بویژه در دنیای متغیر روابط بین الملل. آنچه مسلم است این است که روابط ایران و آمریکا زیر سایه تابوها قرار گرفته است، این تابوها بنیان حقوقی نداشته اند و عموما اختلافات در نگرش ها بوده است وگرنه آنچنان که سران هر دو کشور نیز اخیرا اذعان داشته اند هر دو طرف می توانند شرکای تجاری و صنعتی خوبی باشند . اما یک سد وجود دارد. تابوها. روابط ایران و آمریکا سال‌هاست در چنبره‌ی چنین تابوهایی گرفتار شده است. اما آیا واقعاً این دیوارها آن‌قدرها که تصور می‌شود، بلند و نفوذناپذیرند؟ نمونه های تاریخی و واقعی کم نیستند :
تابوهای ساخته‌شده و شکسته‌شده در تاریخ :
-آمریکا و ژاپن:
به جرات می توان گفت در تاریخ آمریکا ستیزی هیچ کشوری به ژاپن نمی رسد.نتیجه اش شد یک جنگ تمام عیار. حمله ژاپن به پرل هاربر (۱۹۴۱) و ایدئولوژی توسعه‌طلبی آن، تقابل با آمریکا و جامعه جهانی را تشدید کرد. پس از شکست ژاپن در ۱۹۴۵، آمریکا با اشغال و اصلاحات ساختاری، نظامیگری و آمریکاستیزی را مهار نمود. پیمان سانفرانسیسکو (۱۹۵۱) و پیمان امنیتی دو کشور، پایه‌های آشتی را بنا نهاد.اکنون نتیجه :دو شریک تمام عیار و هماهنگ.
-آمریکا و ویتنام:
با وقوع جنگ ویرانگر ویتنام (۱۹۷۵-۱۹۵۵)، روابط واشنگتن و هانوی برای چند دهه در تاریکی مطلق فرو رفت. آمریکا، ویتنام را مزدور کمونیست می‌دانست و ویتنام، آمریکا را امپریالیست خون‌آشام . در سال ۱۹۹۵، دو کشور روابط دیپلماتیک برقرار کردند و امروز، ویتنام یکی از شرکای تجاری مهم آمریکا در آسیاست.
-آمریکا و کوبا:
برای بیش از نیم قرن، کوبا و آمریکا در حالت تخاصم و جنگ نیابتی و غیر نیابتی کامل بودند. تحریم‌ها، عملیات‌های مخفی و تبلیغات منفی دو طرف را از هرگونه تعامل بازمی‌داشت. اما در سال ۲۰۱۴ سرانجام سران دو کشور با یک تماس تلفنی، یخ روابط را آب کردند. اگرچه این روند بعداً کند شد، اما نشان داد که حتی عمیق‌ترین شکاف‌ها نیز می‌توانند پل زده شوند.
-آمریکا و چین:
پس از جنگ کره (۱۹۵۰) و جنگ سرد اختلافات عمیق میان آمریکا و چین آغاز شد، اما با دیپلماسی نیکسون و بازگشایی روابط، وارد مرحله جدیدی شد. پس از اصلاحات اقتصادی دنگ شیائوپینگ، چین به شریک تجاری بزرگ آمریکا تبدیل شد.. چین از استراتژی کمونیستی و اشتراکی شوری به سرمایه داری آمریکایی تغییر مسیر داد اگر چه امروزه رقابت استراتژیک در فناوری، تجارت و نظامی‌گری (مثل تنش بر سر تایوان) روابط را به چالش کشیده است. با این حال، دو کشور در مسائل جهانی مانند تغییرات اقلیمی همکاری می‌کنند. و ملاحظات دیپلماتیک کماکان بین دو کشور جاری می باشد اگر چه رقابت ها وجود دارد.
-در نهایت :ایران و آمریکا: غولِ پوشالیِ تابوها
روابط ایران و آمریکا نیز اسیر تابوهایی شده است:
– تابوی شیطان بزرگ و امپریالیسم آمریکا در گفتمان ایران.
– تابوی حامی تروریسم و رژیم خطرناک در گفتمان آمریکا.

اما واقعیت این است که این تابوها بیش از آن‌که بر اساس منطق و خردورزی باشند، بر اساس روایت‌های سیاسیِ تکرارشونده شکل گرفته‌اند. توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ (برجام) نشان داد که وقتی اراده باشد، دو طرف می‌توانند حتی روی سخت‌ترین موضوعات گفتگو کنند و به تفاهم برسند. اگرچه این توافق بعداً تضعیف شد، اما ثابت کرد که غولِ روابط ایران و آمریکا بیشتر پوشالی است تا واقعی. هر چند تعارض منافع عده ای به این تابوها دامن زده است
چرا شکستن تابوها ممکن است؟
۱. منافع مشترک:هم ایران و هم آمریکا در ثبات خاورمیانه، مبارزه با تروریسم و امنیت انرژی منافع مشترک دارند.
۲. جامعه ی جوان ایران:نسل جدید ایرانی لزوماً با گفتمان ضدآمریکاییِ دهه‌ی ۶۰ همذات‌پنداری نمی‌کند.
۳. تجربه‌های تاریخی:همان‌طور که آمریکا با ویتنام و کوبا از در دوستی درآمد، می‌تواند با ایران نیز چنین کند.
۴-اراده حاکمیت ها :در هر دو سو یعنی حاکمیت ایران و آمریکا علیرغم جدل های رسانه ای، اراده ای قوی به منظور حل و فصل اختلافات مشاهده می شود
. بر این اساس می توان گفت تابوهایی که حدود نیم قرن بر روابط دو کشور سایه انداخته قابل شکسته شدن است. همان گونه که بسیاری از تابوهای دیگر شکسته شد و به هیچ کجای جهان هم که برنخورد هیچ به بهبود جهان‌ و جهانیان نیز کمک کرد. پس شکستن تابوها نیازمند جسارت است، اما غیرممکن نیست. تاریخ به ما می آموزد که دشمنی‌های به ظاهر جاودانه، می‌توانند در پرتو منافع ملی و واقع‌بینی سیاسی، به همکاری تبدیل شوند. ایران و آمریکا نیز می‌توانند از این قاعده مستثنی نباشند، به شرط آن‌که غول‌های وهمی را کنار بگذارند و به تجربه‌ی جدیدی از همزیستی فکر کنند.و با یک هم افزاییِ مسالمت آمیز . البته به حکم قواعد و آیین تاریخ قدرت :فرصت ها همیشگی و در دسترس نیستند.

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

هفته نامه پیوند ایرانیان | ایران ، خوزستان ، اهواز