*مراد راهداری
رفتار از افکار و باورها برمی خیزد. رفتار ما گویای اندیشه و مرام ماست. مدت هاست که مشاهده می شود جمعیت کثیری از مردم در سنین مختلف توجه چندانی به اصول اخلاقی ندارند؛ مثلا تا به ایستگاه اتوبوس می رسند، بدون توجه به حضور و نوبت دیگران، خودشان را به ابتدای صف می رسانند و صندلی را می ربایند! در ایستگاه ها از کارتخوان می گریزند! حتی در موسم حج تمتع در منا، بعضی تلاش می کنند تا زود به چادر و مکان استقرار رسیده و محل بهتر را تصاحب کنند، غافل از اینکه اساس این برنامه عبادی مهار نفس اماره است! در کوچه و بازار بدون توجه به عبور و حضور خانم ها، تکیه کلام هایی میان بعضی آقایان ردوبدل می شود که شرم آور است و عادی شده و متاسفانه قبح آن ریخته است. اگر تصادفی با خودرو در شهر روی دهد، ابتدا از دو طرف یا یک طرف دشنام هایی زننده نثار می شود، آن گاه حادثه فرع می شود و متاثر از دشنام ها، نزاع و درگیری روی می دهد. در کلاس درس اخلاق میان استاد و شاگردی رعایت نمی شود! در محیط کار، اغلب حلال و حرام ساعات کار کرد مفید رعایت نمی شود. در بعضی امور، بدون دریافت و پرداخت خارج از ضابطه، وظیفه کاری انجام نمی شود، فرضا نه قضاوتی می شود و نه ساختمانی ساخته می شود! اشخاصی که ظاهری متدین دارند، گاه خلاف قانون و از دو جا در بخش عمومی حقوق تمام وقتی می گیرند! گاه بودجه بیت المال صرف رشد سازمانی افراد می شود! جالب است که خریدو فروش صندلی مدیریتی پدیده ای عادی شده است یا به منظوری معامله می شود و گاه در این میان به افرادی غیر متخصص و بی تجربه سپرده می شود و اخلاق اجتماعی از دو سو، واگذارکننده و گیرنده، زیر پا گذاشته می شود. توسعه یافتگی به طور ریشه ای پدیده ای از پایین به بالاست، اگرچه از بالا بر پایین نیز تاثیرگذار است. اینکه در دنیای سیاست و اقتصاد آدم های سالم اغلب به حاشیه رانده می شوند و آدم های ناسالم با ابزارهایی که می یابند، گاه در متن قرار می گیرند. همانی که در اتوبوس کارت نمی زند، همان که خوب درس نمی خواند و در جلسه امتحان تقلب می کند، همان نیز وقتی با زدو بند رشد کرد، به راحتی آمار و وعده های دروغ می دهد و بیت المال را حیف و میل می کند. چرا اخلاق عملی پدیده ای کم ارزش شده است! دو سالی که کلاس درس به دلیل مهار ویروس کرونا غیر حضوری شده است، شرکت در کلاس و امتحانات، علنی خریدو فروش می شود! سال های سال است که برای پایان نامه نوشتن و تهیه مقالات علمی، تبلیغ علنی و پیامک ارسال می شود و قبح آن ریخته شده است! فاجعه به سطوح بالاتر برای رسیدن به مرتبه استادی نیز رسیده است! چرا خردورزی اجتماعی برای پاک سازی رفتارها نتیجه نداده است؟ چرا خانواده ها به این موضوع چندان حساس نیستند؟! برق دزدی در مناطق محروم و گرم، متاسفانه سال های بلندی است که در میان بسیاری از خانوارها رایج شده بود و گاه توجیه می شد؛ اما علم و تحقیق دزدی پدیده ای عجیب است! مثل معصیت بزرگ در حرمین شریفین است! این بدرفتاری در محافلی که نباید وارد شود نیز مشاهده می شود که اینجا محل شرح همه آنها نیست. باید علما، مسئولان عالی رتبه، معلمان، مادران و… موضوع را دریابند و طرحی نو دراندازند. بداخلاقی فردی به سطح اجتماعی رسیده است. اندیشه آسیب خورده که رفتار آفت دیده است و معضلی در حیات اجتماعی شده است! اینک باید روان اجتماعی، اندیشه و باور اجتماعی مورد رسیدگی قرار گیرد و این ویروس مهار شود. از تصور و تصدیق های اجتماعی رفتارهای اجتماعی شکل می گیرند. یک اعتراض اجتماعی نه به درستی انجام می شود و نه به درستی پاسخ داده می شود و نه حقیقتا مهار می شود که هر دو خشونت افراطی می یابند! این میوه آفت زده در باغ ما، ناشی از چیست؟ چرا انواع اسباب تعلیم و تربیت ما جواب مناسب نداده است؟ آیا درصد این آفت ها به جمعیت ارزیابی شده است؟! طبیعی است که انحراف فرهنگی و اعتقادی در میان مردم، در سیاست و اقتصاد در حد درخور توجهی به سطوح بالا سرایت کند. دیده ایم که به راحتی در مقابل مردم در سیما دروغ می گفتند. به دیگران نسبت اسراف بیت المال می دادند، اما خودشان با جمعیت حدود ۲۰۰ نفری با خانواده به آمریکا جهت شرکت در اجلاس سازمان ملل می رفتند، به تفریح و تفرج می رفتند و هزینه های بالایی بر بیت المال بار می کردند! وعده های دروغ در باب مسکن، بی کاری و تورم می دادند که در مدت کوتاهی مشکلات را حل خواهند کرد و به صورت افراطی در تریبون ها حمایت نیز می شدند! همان زمان یکی از علمای بزرگوار تذکر دادند که در اسلام اجازه نداریم به گوسفند علف نشان دهیم و او را به مسیری بکشانیم، اما ندهیم بخورد! چه رسد به انسان! این رفتار از ما چرا ساطع شده است و می شود؟! ببینیم در آستانه انقلاب و در ابتدای پیروزی و در طول حیات آن تاکنون چه گفتیم و ادعا کردیم، اما چگونه رفتار کردیم؟! مردم را نباید برای رای دادن در انتخابات شمارش کرد و بعد کنار گذاشت. قانون اساسی، قواعد اجتماعی، آیین و اخلاق نظری خوبی داریم، اما نوع عمل به مفاد آنها در میان ما مهجور و مغفول است. جمعیت را زیاد کنیم، اما نتوانیم تربیت کنیم، نتوانیم شغل مفید دهیم. چنانچه به معتادان، دزدان و به طور کلی بزهکاران اضافه کنیم، آیا به منابع انسانی افزوده ایم؟! می دانید چه اندازه معتاد داریم؟ می گویند حدود سه میلیون حرفه ای و همین مقدار تفننی! در واقع همه خانوارهای ایرانی به طور متوسط وابسته معتاد دارند و به نوعی درگیرند! می دانید چه اندازه پرونده قضائی که گویای نابهنجاری هاست، هر ساله در جامعه جاری می شود؟! چند سال پیش گفتند در یک سال ۱۷ میلیون را رسیدگی کرده اند! جامعه با این همه تعارضات به ناکجا آباد سیر خواهد کرد. مطالعات علمی نشان می دهد امروزه نقش فناوری و علم در توسعه و رشد جوامع، بیش از ۷۰ درصد است. آن جمعیت محدود در جمعیت نابالغ غالب، تحلیل می رود و حاصل کارش نابود می شود. فرهیختگان محیط زیست به کسانی که آنها را درک کنند، کلام آنها را بفهمند و همکاری کنند، نیاز دارند. فرهنگ رفتاری ما بر سیاست، دینداری و… فرضا در حوزه اقتصاد اثر گذار است، بر شیوه تولید، حتی تولیدنکردن یا دلالی کردن، بر پس انداز کردن یا مصرف تجملی داشتن، دنبال ابتکار و نوآوری بودن یا کار تکراری کردن و سود مضاعف بردن و… . زیر راه پله تولیدکردن و تقلب کردن، در انباری مواد خوراکی مثل روغن سمی به خورد مردم دادن! حدود صد خودرو تصادف طولی شدید می کنند و جمعیتی دچار تلفات و جراحات شدید می شوند و خودروهای تولید داخل جعبه محافظ هوایش عمل نمی کند، پاسخ گویی نیز وجود ندارد و تنبیه نیز مشاهده نمی شود. این بدرفتاری ها متاسفانه عادی و پدیده ای رایج شده است! فرهنگ و سیاست، فرهنگ و اقتصاد، فرهنگ و دینداری و… امروز از شاخه های مهم مطالعاتی شده اند. چرا برای سیاست گذاری و درمان به این مطالعات نمی پردازیم؟! چرا برخی مسئولان که باید در جامعه دینی الگو باشند، خود تعارض رفتاری دارند و اسوه حسنات نیستند؟! ویژه خواری (رانت خواری) و راه ۳۰ساله را سه ساله رفتن، همان فرهنگ راهزنی سر گردنه است که به ارث رسیده و تا به امروز گرفتارش هستیم و نتوانسته ایم اصلاح فرهنگی فرا گیر داشته باشیم. شهید مطهری در کتاب حق و باطل می فرمایند باطل خود را به شکل حق درمی آورد، مثل پول جعلی، تا به هدفش برسد! امروز عده ای جانماز آب می کشند، تظاهر به مظاهر دین و انقلاب می کنند، سپس تصدی امور را با رایزنی، وعده هماهنگ بودن و با هزینه کردن ها به دست می گیرند و بعد آن کار دیگر می کنند! این فرهنگ رفتاری نابهنجار است که جوامع در حال توسعه را بیشتر به عقب می راند؛ چون سرمایه های خوب انسانی را به حاشیه می کشاند و نوع ضعیف را به خدمت می گیرد که اصلاح و تغییر ایجاد نمی کند و از رفتار نامطلوب تبعیت می کند! این دست افراد، آدم های بزرگ -از نظر فکری- دور خود نمی آورند تا صندلی خود را به مخاطره نیندازند و تحت الشعاع توانایی آنها قرار نگیرند! در نتیجه شاهد پیشرفت مورد انتظار نیستیم، مدیرپروری نیز نداریم و با قحط الرجال مواجه می شویم!
چه درصدی از استانداران یا وزرا و مدیرعامل های شرکت های بزرگ برای رضای خدا و خدمت به خلق خدا از آدم های قوی بهره جسته اند و معاون عالم و عامل گذاشته اند و از رشد آنها نهراسیده اند؟ همان کسی که در صف اتوبوس درون شهری جلو می پرد، در امتحان تقلب می کند و مدرک گرا می شود و… او سبک زندگی سالم را می داند و به آن تظاهر می کند؛ اما عمل نمی کند! هم او در وزارت نفت یا در بانک و… نفوذ و رشد می کند، بعد اختلاس می کند و… آیا می دانید حجم اقتصاد زیر زمینی در اقتصاد ایران چقدر است؟ می دانید فقط قاچاق حدود ۲۰ میلیارد دلار است! خانوارها، معلم ها، مسئولان عالی رتبه و… باید با بیماری بدرفتاری در حال رشد و اجتماعی شده مبارزه کنند. فرهنگ سازی از درون خانه شروع و به مدارس، کوچه، بازار، مساجد و محیط کار تعمیم می یابد. البته اگر از مسائل و مصائب جامعه می گوییم، به مفهوم این نیست که خوبی ها رخت بربسته است؛ بلکه قصد توجه به شیوع ویروس بیماری بدرفتاری داریم که اگر مهار نشود و جامعه تقویت نشود، مضمحل می شود.
شنبه ۹ بهمن ۱۴۰۰_ سال چهارم _ شماره ۱۸۲ _ صفحه ۷
- شهرام گراوندی
- کد خبر 12920
- 1285 بازدید
- بدون نظر
- پرینت