*قاسم یزدان پناه
یکی از مسائلی که برخی خانواده ها را رنج می دهد، تعارض و نافرمانی فرزندان و سختگیری پدران است. نمی خواهم بگویم حق با کدام یک است. بالاخره هر کدام برای خود استدلال هایی دارند. می توانم بگویم هر دو مقصرند ولی متاسفم که باید بگویم تقصیر پدران بیشتر است! چرا؟ با من همراه باشید تا دلیلش را بدانید.
یکی از دوستانم که پدر دو فرزند است، می گفت: در خارج از خانه حرف هایم بیشتر خریدار دارد تا در محیط خانه! دیگران بیشتر به حرف هایم گوش می دهند ولی فرزندانم اصلابه من گوش نمی دهند و حرفم را نمی خوانند. این در حالی است که او امروز دهه ۶۰ زندگی را شروع کرده و فرزندانش دهه ۳۰ را.
چند وقت پیش دوستی دیگر که او هم پدر است و فرزندان شایسته و مومنی تربیت کرده، برایم دردل می کرد. می گفت: «نمی دانم چرا پسرم حرفم را نمی پذیرد. عاشق دختری شده که فرهنگ خانوادگی شان با ما بسیار متفاوت است. ما مذهبی و سنتی هستیم و آنها خانواده یی غرب زده اند. هرچه نصیحت می کنم، پسرم روی موضع خود ایستاده است و می گوید مرغ یک پا دارد! این مساله به یک بحران در زندگی ام تبدیل شده است.
حوصله کنید چند مورد دیگر را هم بگویم، خالی از لطف نیست. چندین سال پیش به همراه همسرم و گروهی از دوستان که خانوادگی آمده بودند، با اتوبوس به کربلای معلی رفتیم. یکی از همسفران که فردی متدین بود و مسوولیتی نیز داشت، به همراه همسر و فرزندان نوجوان و جوانش در گروه ما بود. در طول سفر مکرر می دیدم که به موی سر دخترش و آستین کوتاه پسرش گیر می دهد! انگار در جمع خجالت می کشید که فرزندانش این گونه باشند. فرزندان هم تمرد می کردند و دائما بین شان تعارض وجود داشت. آخر هم حریف شان نشد. مرتب هم به نرمی بررسی می کرد ببیند عکس العمل گروه چیست؟ اتفاقا برخی به او می گفتند: «اینقدر به بچه هایت گیر نده!
یکی دیگر از پدران می گفت: «نمی دانم چرا بین فرزندانم یکی از آنها جور دیگری است: به موسیقی علاقه دارد، اهل هنر است، دائما فیلم می بیند، موسیقی گوش می دهد و برای ادامه تحصیل هم رشته هنر را انتخاب کرده است. خیلی او را مقید نمی بینم. رابطه مان به هم خورده است.» پرسیدم: «نماز می خواند؟» گفت: «بله، اهل عبادت است.» گفتم: «او علاقه اش با تو متفاوت است چرا می خواهی حتما مثل تو باشد. بگذار خودش باشد. مبادا سختگیری افراطی داشته باشی که بچه ات از دست می رود.
شما هم موارد متعددی را در این زمینه مشاهده کرده اید. امروز مثل گذشته نیست. همه چیز سرعت گرفته. فاصله نسل ها کاهش یافته و نوگرایی و نواندیشی بیشتر شده است. تنوع زیاد است و جوانان هم تنوع طلبند.
پدران باید بدانند که در این بحران باید ساحل آرامی برای فرزندان باشند نه صخره هایی سخت. اگر ساحل باشید، آنها در شما آرام می گیرند، اگر صخره شوید، شما را با همه احترامی که برایتان قائل هستند، خواهند شکست. چنان که می بینید در جامعه چه پدران بزرگی که شکسته و سرشکسته شده اند.
دوستان عزیز «فرزندان شما به حقیقت فرزندان شما نیستند. آنها دختران و پسران زندگی اند. در سودای خویش، آنها از کوچه وجود شما می گذرند اما از شما نیستند و اگرچه با شمایند اما به شما تعلق ندارند. عشق خود را به آنها نثار کنید اما اندیشه هایتان را برای خود نگه دارید، زیرا آنها نیز برای خود اندیشه ای دیگر دارند. جسم آنها را در خانه خود مسکن دهید اما روح آنان را آزاد بگذارید زیرا روح آنان در خانه فردا زیست خواهد کرد.۱
البته این به آن معنی نیست که پدران از فرزندان غافل شوند و آنها را به حال خود رها سازند و مسوولیتی در قبال آنها نداشته باشند.
مقصودم نوع و روش برخورد است. نه تندروی را می پسندم و نه بی خیالی و ولنگاری را. دشواری نقش والدین هم در چگونگی عمل به این موارد است.
فرزندان ما برای آینده تربیت می شوند. آینده مال آنهاست و ما باید آنها را برای فرداها آماده کنیم. امام علی(ع) در این زمینه می فرمایند: «فرزندان تان را بر آداب خود تربیت نکنید چراکه آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند.»۲
«شما (پدران و مادران) کمانی هستید که از چله آن، فرزندان تان همچو تیرهای جاندار به آینده پرتاب می شوند. کماندار (خداوند) نشانه را در بی نهایت می بیند و با قوت شما را خم می کند تا تیرهایش با شتاب به دوردست پرواز کنند. بگذارید فشار این خم شدن با شادمانی همراه باشد زیرا کماندار (خداوند) که تیرهای پرشتاب (فرزندان) را دوست دارد، ثبات و استحکام کمان (والدین) نیز برای او عزیز است.»۳
پی نوشت ها:
۱ و ۳- پیامبر/ جبران خلیل جبران/ دکتر حسین الهی قمشه یی/ روزنه/ چاپ هجدهم/ صفحات ۳۵ و ۳۶
۲- شرح نهج البلاغه/ ابن ابی الحدید/ ج ۲/ ص ۲۶
شنبه ۹ بهمن ۱۴۰۰_ سال چهارم _ شماره ۱۸۲ _ صفحه ۲
- شهرام گراوندی
- کد خبر 12914
- 1291 بازدید
- بدون نظر
- پرینت