شما اینجا هستید
ایران » آشنایی مختصر با سلسله هخامنشیان از آغاز تا پایان

مقدمه
اگر از هر ایرانی بخواهید فقط یک اسم را از بین تمام اشخاص و اتفاقات تاریخی ایران انتخاب کند، تقریبا تمام افراد بدون معطلی نام کوروش کبیر را به زبان می آورند. سلسله یا دودمان هخامنشیان باشکوه ترین دوره ی تاریخی ایران باستان بود که هنوز هم شهرتش در کتابهای تاریخ و معماری جهان نوشته می شود. البته که شکوه این سلسله هم به خاطر وسعت قلمرواش بود هم به خاطر پادشاهان قدرتمندی که داشت.

سلسله هخامنشی بزرگترین امپراتوری پیش از میلاد بود که لیست شاهان هخامنشی و رویداد های زمان سلسله هخامنشیان از ابتدا تا انتها و تاریخ کامل هخامنشیان در این بخش آمده است. همچنین زندگینامه (شاهان) هخامنشیان به طور کامل شرح داده شده است.
۱٫ کوروش بزرگ (۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد)
۲٫ کمبوجیه (۵۳۰ تا ۵۲۲ پیش از میلاد)
۳٫ بردیای دروغین (۵۲۱ پیش از میلاد)
۴٫ داریوش بزرگ (۵۲۲ تا ۴۸۶ پیش از میلاد)
۵٫ خشایارشا (۴۸۶ تا ۴۶۵ پیش از میلاد)
۶٫ اردشیر یکم هخامنشی و آغاز ضعف هخامنشیان (۴۶۵ تا ۴۲۴ پیش از میلاد)
۷٫ خشایارشای دوم (۴۲۴ پیش از میلاد)
۸٫ سغدیانوس هشتمین شاه هخامنشی (۴۲۳ پیش از میلاد)
۹٫ داریوش دوم هخامنشی (۴۲۳ تا ۴۰۴ پیش از میلاد)
۱۰٫ اردشیر دوم هخامنشی (۴۰۴ تا ۳۵۸ پیش از میلاد)
۱۱٫ اردشیر سوم واپسین پادشاه قدرتمند هخامنشی (۳۵۸ تا ۳۳۸ پیش از میلاد)
۱۲٫ ارسس شاه هخامنشی (۳۳۸ تا ۳۳۶ پیش از میلاد)
۱۳٫ داریوش سوم آخرین شاه هخامنشی (۳۳۶ تا ۳۳۰ پیش از میلاد)

دودمان هخامنشی از کجا شروع شد؟
سرسلسله ی هخامنشیان همانطور که از نامش پیداست فردی بود به نام هخامنش. این خاندان قبل از قیام کوروش کبیر بر ضد پادشاهی ماد در منطقه ی پارس سکونت داشتند و از طایفه ی پاسارگادی ها به حساب می آمدند. تبار کوروش کبیر به ترتیب افراد زیر هستند که شاخه ی اصلی دودمان هخامنشیاند: چیش پش اول، کمبوجیه اول، کوروش اول، چیش پش دوم، کوروش دوم، کمبوجیه دوم و در نهایت کوروش سوم که همان کوروش کبیر است.
قبل از اینکه کوروش کبیر بر ضد اژدهاک (آخرین پادشاه ماد) قیام کند و او را شکست دهد، هخامنشیان توانسته بودند ایلامی ها را شکست دهند و پادشاهی آنجا را در اختیار داشتند. از همین طریق آنها توانستند به تدریج نیروی خودشان را برای جنگ بزرگ با مادها آماده کنند. جنگی که در ۵۵۱ سال قبل از میلاد اتفاق افتاد؛ یعنی بیشتر از ۲۵۰۰ سال قبل!

کودکی کوروش بزرگ
همیشه وقتی راجع به کوروش کبیر می خواهیم چیزی بگوییم، پای افسانه و اسطوره هم وسط می آید. در اسناد و کتابهای تاریخی مختلف نام های متفاوتی از کوروش آمده: نامهایی مثل کورائوس، کوراش، کورش و کورُس. داستان یا افسانهی کودکی کوروش بسیار جالب است. پادشاه حکومت مادها که اسمش آستیاگس بود دختری داشت به نام ماندان. آستیاگس شبی خواب می بیند که از دخترش آنقدر آب خارج می شود که تمام همدان (پایتخت مادها) و آسیا را غرق می کند. مغان یا همان روحانیان دربار پادشاه، خواب را ناگوار و بد تعبیر می کنند. همین تعبیر خواب باعث می شود که پادشاه از ترس از دست دادن تاج و تخت، اجازه ی ازدواج دخترش با بزرگان قبیله ی ماد را ندهد. سرانجام ماندان (ماندانا) با کمبوجیه از خاندان پارس ازدواج می کند که آن زمان طایفه ی کوچک و مطیعی بودند و خطری برای پادشاهی نداشتند. بعد از یک سال که ماندان باردار شده بود، پادشاه خواب می بیند که از شکم دخترش شاخه های تاک می روید و تمام جهان را می پوشاند. شاه دختر خود را به همدان فرا خواند و او را زندانی کرد تا فرزندش به دنیا بیاید. سپس نوزاد را به دست هارپاگ سپرد تا او را بکشد.
هارپاگ خودش از این کار می ترسید پس تصمیم گرفت نوزاد را به دست چوپانی بدهد و از او خواست بچه را در کوهستانها رها کند تا طعمه ی حیوانات وحشی شود. همسر چوپان به تازگی پسری زاییده بود که به دلیل بیماری مرده بود. آنها طفل مرده را در کوهستان رها کردند و کوروش را به جای آن به عنوان فرزند خودشان بزرگ کردند.
کوروش در این مکان و در کنار چوپان و زنش بزرگ شد و طی ماجراهای عجیبی پادشاه از زنده بودن او خبردار شد. این بار مغان گفتند که خطری از جانب کوروش پادشاهی را تهدید نمی کند. برای همین آستیاگس از کشتنش صرف نظر کرد و او را به پارس، پیش پدر و مادرش فرستاد. افسانه ای هست که می گوید کوروش در دل طبیعت وحشی پرورش یافت و سگ مادهای او را پیدا کرده، به او شیر داده و از او مراقبت می کرده تا بزرگ شود. «سپاکو» نام همسر چوپان هم به زبان مادی معنی سگ ماده میدهد و این داستان از اینجا سرچشمه گرفته است.

قیام کوروش بر ضد آستاگس یا اژدهاک
هارپاگ همچنان در دربار پادشاه مشغول بود با این حال کینه ی عمیقی از آستیاگس داشت. چون آستیاگس پسر ۱۳ ساله ی هارپاگ را کشته بود و با آن غذایی پخته بود و به زور به هارپاگ خورانده بود. هارپاگ بعد از این واقعه به طور پیوسته با کوروش در ارتباط بود و او را وسوسه می کرد تا لشکری تشکیل دهد و بر ضد اژدهاک قیام کند. او که از نزدیک شاهد فساد و خونخواری اژدهاک بود، از صمیم قلبش دوست داشت شکست مادها را ببیند و هیچکس را بهتر از کوروش برای پادشاهی بر سرزمین های ایران نمی شناخت.
بالاخره کوروش با کمک طایفه های پارسی و هارپاگ، آستاگس را شکست داد و سلسله ی هخامنشیان را ایجاد کرد.
شکوه سلطنت کوروش و هخامنشیان
بعد از اینکه کوروش، مادها را شکست داد به سایر مناطق ایران هم لشکر کشید. این لشکرکشی ها با غلبه بر مناطق مختلف همراه بود.
مثلا ایلامی ها در جنوب غرب ایران مقابل هخامنشیان زانو زدند و پایتختشان یعنی شوش به پایتخت و شهر مهم هخامنشیان تبدیل شد. نکته ی جالب در جریان این لشکرکشیها، حفظ آرامش بود. کوروش به دنبال خونریزی نبود و اجازه می داد که مناطق تحت سلطه اش همچنان به دین و فرهنگ خودشان پایبند باشند.
یکی دیگر از جنگ های معروف کوروش با کشورهای همسایه، جنگ با لیدیه (ترکیه امروزی) و مصر بود.
البته به جز ترکیه، یونان، قفقاز و آسیای صغیر هم شامل این مناطق می شد. در ادامه ی پیروزی های سلسله ی هخامنشیان با کوروش کبیر، حکومت های یونانی و بابل نیز با کمترین درگیری تسلیم شدند و به این ترتیب بزرگترین قلمرو حکومتی تاریخ باستان تحت نظر هخامنشیان و حکومت ایرانیان شکل گرفت.

مرگ کوروش کبیر
همیشه راجع به مرگ کوروش اختلاف نظر وجود دارد. همانطور که راجع به نحوهی تولدش وجود داشت. به طور کلی دو روایت مختلف در مورد مرگ کوروش هست. کِزنفون یکی از مورخان یونانی که تقریبا معاصر هخامنشیان بوده معتقد است کوروش به مرگ طبیعی در پاسارگاد از دنیا رفته است. او به خواب میبیند که خدایان او را به سوی خود فرا می خوانند. وقتی بیدار می شود به تدریج کارهای خود را انجام می دهد و پند و اندرزهای فراوانی به بازماندگان می دهد و می میرد.
اما مورخان دیگری هستند که می گویند کوروش کبیر در جنگ با سکاها زخم خورد و پس از ۳ روز در گذشت. در هر صورت مدت پادشاهی او از زمان فتح همدان تا مرگش حدود ۲۲ سال بود. همان طور که میدانید مقبره کوروش کبیر هم اکنون در پاسارگاد است که برای دیدنش باید برنامه ی سفری به شیراز ترتیب دهید.

هخامنشیان پس از کوروش کبیر
اولین کسی که پس از کوروش به پادشاهی رسید کمبوجیه یا کامبیز بود. او فرزند ارشد کوروش بود و بزرگترین دستآورد دوران حکومتش فتح مصر بود. یکی از نقاط تاریک دوران حکومتش هم قتل برادرش بردیا است.
“می گویند کشته شدن بردیا از سر حسادت بود. یک روز، پادشاه حبشه، کمان کوچکی به اندازه ی دو بند انگشت برای آنها میفرستد و کمبوجیه موفق نمی شود زه آن را بکشد. وقتی بردیا این کار را انجام می دهد، کمبوجیه از روی حسادت او را به ایران بر می گرداند. کمبوجیه شب خواب می بیند که برادرش به ایران رفته و بر تخت پادشاهی نشسته است بنابراین بلافاصله چند نفر را به دنبال او می فرستد و در راه او را به قتل می رساند. ”
پس از کمبوجیه، شخصی به نام گئومات مغ (بردیای دروغین)، از مرگ بردیا فرزند کوروش با خبر می شود و خود را با دسیسه های فراوان به جای او می گذارد و بر تخت پادشاهی می نشیند تا سرانجام پس از یک سال داریوش بزرگ او را به قتل می رساند و تخت پادشاهی را مال خودش می کند. بعد از داریوش هم پادشاهان بزرگ دیگری مثل خشایارشا و اردشیر به تخت سلطنت می نشینند.
در مجموع ۱۳ پادشاه پس از کوروش بر تخت سلطنت ایران نشستند و در انتها نتوانستند مانع شکست ایران از ارتش اسکندر مقدونی شوند. البته باید به این نکته هم اشاره کنیم که حملهی اسکندر دلیل اصلی سقوط هخامنشیان نبود. مالیاتی که از مردم گرفته میشود در اواخر دورهی هخامنشی افزایش پیدا کرده بود و همین باعث نارضایتی شده بود. از طرف دیگر هم به خاطر گستردگی قلمرو هخامنشی، پادشاهان این سلسله وقت ادارهی دقیق مناطق مختلف را نداشتند. برای همین هویت یکپارچه ای وجود نداشت که عِرق خاصی به دفاع از کشور داشته باشند.

تاثیرات هخامنشیان در دنیای فرهنگ و هنر
هنر و فرهنگ در دوره ی هخامنشیان به دلیل زیاد بودن قلمروهای تحت حکومت بسیار تلفیقی و متنوع بوده است. با این حال مانند هر حکومت و سرزمین باستانی، هنر بیشتر در خدمت دربار بوده و اوج هنر نمایی استادان و هنرمندان آن زمان را می توان در آثار معماری و مجسمه های به جا مانده مشاهده کرد. به صورت کلی چند رشته ی عمده ی هنری در این عصر بسیار مورد توجه بوده اند که شامل پیکرتراشی، حجاری، فلزکاری و قالیبافی بود. مجموعه ی اینها در ساخت و تزیینات تخت جمشید و پاسارگاد به اوج خودش رسیده است.
مهارت در حجاری در این دوره به حدی رسیده است که پیکره ها یا یادمانهای بزرگ پادشاهان با ظرافت بی نظیر روی کوهها تراشیده می شدند و سرستونهای چشمگیر تخت جمشید که هنوز باقی مانده اند شاهد دیگری بر این حرف است. یکی از فرشهای دوران هخامنشی یعنی فرش پازیریک هم در سال ۱۹۵۰ کشف شد که نشان می داد این هنر از چه جایگاه و ظرافت بالایی در عصر هخامنشیان برخوردار بوده. با این حال مهمترین آثار هنری دوران هخامنشی، آثار معماری باقی مانده از آن دوران است که در تخت جمشید، پاسارگاد، بیستون، شوش و … قابل مشاهده است. بسیاری از باقیمانده های این آثار در معتبرترین موزه های جهان مثل موزه ی لوور فرانسه نگهداری می شوند. روی بسیاری از این آثار نقش های کندهکاری شده که علاوه بر ارزش نمادین و هنری، نشان دهنده ی بخشی از آیینهای زندگی مردم در دوران باستان هم هستند. آثار فلزی طلا و نقره نیز در این دوره بسیار مورد توجه بوده. برای مثال زیورآلات زیبای زیادی در حفاریهای مختلف کشف شدهاند که به احتمال زیاد متعلق به افراد درباری بودند. همچنین اکثر ظروفی که مورد استفاده قرار می گرفتند فلزی بودند و با طراحی های ظریف و زیبایی ساخته شده بودند.

تشکیلات و ارکان هخامنشیان
پادشاهان هخامنشی در اداره کردن ممالک وسیع خود ، عادات و مذاهب ملل را محترم شمردند . تشکیلات خصوصی آنان را بر هم نزدند و حتی در اکثر نقاط ، از میان بومیان روسای محل را انتخاب می کردند و بیگانه را بر آنان مسلط نمی داشتند . مادام که این اقوام مالیات پرداخته و خود را از اتباع ایران میدانستند ، احدی مزاحم آنان نمی شد . چنانچه در شرح حال داریوش گفته شده این ممالک وسیع به بیست چهار تا سی ساتراپی ، تقسیم شده و هر ساتراپی دارای یکنفر حکمفرما موسوم به ساتراپ بوده و یکنفر دبیر که کارهای ساتراپ را تحت نظر می گرفت ، در قلعه هر شهر یک حکمران موسوم به ” ارگ پت ” یافت می شد . فرمانده لشگر ساتراپ و دبیر مستقلا وظایف خود را انجام می دادند و مستقیما با دربار در تماس بودند . احکام شاهنشاه را چاپارهائی که بدون توقف در راه بودند و آن اراضی وسیع را می پیمودند به مقامات مربوط می رساندند عده ای مامورین موسوم به چشم و گوش شاه در هر سال مناطق دور دست را بازرسی می کردند و نتیجه تحقیقات خود را به دربار اطلاع می دادند .

مذهب هخامنشیان
پادشاهان هخامنشی اهورا مزدا را خالق زمین و آسمان می دانستند و اقتدار و سلطنت خویش را از تأییدات اومی دانستند . از آنجا که اهورا مزدا نادیدنی بود او را در مقابل آتش که نماد قدرت و شکوه بود می پرستیدند.در اکثر کتیبه های برخی پادشاهان برای اولین بار نام مهر و ناهید برده شده است . اگر چه ایرانیان قدیم به مهر معتقد بودند و آن را مقدس می شمردند ولی اعتقاد پادشاهان هخامنشی به این رب النوع ، از اواخر قرن پنجم قبل از میلاد است و از زمان اردشیر دوم است که پادشاهان این سلسله مهر را مقدس دانسته اند و در موقع سوگند وی را شاهد گرفته اند ، یا در جنگ از او یاری خواسته اند . ملت ایران در آن زمان آب و آتش و باد و خاک را مقدس می دانستند.
مغان قبیله ای از مادها بودند که کارشان به اجرای مراسم مذهبی اختصاص داشته است و حضور آنها برای اجرای مراسم خواندن سرودهای مذهبی واجب بوده است . فرق عمده ای که بین مراسم پارسیان و مغان مشاهده شده ، این است که پارس ها اجساد خود را موم اندوده کرده و بعد به خاک می سپردند ولی مغان دفن اموات را جایزنمی دانستند و معتقد بوند که خاک مقدس است و نباید لاشه را در آن دفن کرد

صنایع و هنر هخامنشیان
پادشاهان هخامنشی که ممالک وسیعی را تحت تصرف خویش در آورده و ملت های بسیاری را مطیع خود ساخته بودند در ساختن بناها و کاخ های سلطنتی خویش از مهارت کلیه معماران ماهر و استادان قابل استفاده می کردند . از آن جهت در آثار صنعتی ایران آن عصر شیوه های معماری سایر ملل نیز دیده می شود . از این رو باید گفت ، صنعت ایران از صنایع گوناگون ترکیب یافته بود و آنچه ایرانیان در این خصوص ابداع کردند طرز ترکیب این صنایع با یکدیگر بوده است تا هم در نظر زیبا نماید و هم عظمت عصر هخامنشی را برساند . در این خصوص ایرانیان منتهای ذوق و سلیقه را به کار بردند به گونه ای که صنعت ایران صنعت مخصوصی گردید که از صنعت سایر ملل متمایز است .

خط و زبان هخامنشیان
کتیبه هایی که سلاطین هخامنشی از خود به یادگار گذاشته اند به سه زبان است : پارسی باستانی ، زبان انزانی یا شوشی و زبان بابلی ، ولی بعضی از آنها فقط به پارسی باستانی ، است که درباریان و خانواده سلطنتی بدان تکلم می کرده اند . کلیه این زبان ها را با حروف میخی می نوشتند . گفته اند اساس این حروف از خط بابلی اقتباس شده آن را ساده و مختصر کرده اند . به جای صدها علامت و اشکالی که در خط بابلی بوده ، خط میخی فارسی فقط ۳۶ علامت و چند شکل معین داشته است . مهمترین کتیبه ایام هخامنشی کتیبه معروف بیستون است که در آن داریوش بزرگ شرح اقدامات خود را می دهد و به سه زبان نوشته شده است .

معماری هخامنشی
مهمترین بنای عهد هخامنشی تخت جمشید(پارسه) است که یونانیان به آن پرسپولیس می گفتند . عظمت این بنا امروز هم از خرابه های آن مشخص است . در ساختن قصرها و ساختمان این بنای بزرگ اکثر پادشاهان هخامنشی دخالت داشته اند ولی می توان گفت مهمترین کاخ های آن در زمان داریوش اول و خشایارشاه بنا گردیده است . آثار واقع در پاسار گاد به ویژه مقبره کوروش بزرگ و مقبره پادشاهان هخامنشی و کعبه زرتشت واقع در نقش رستم و باقی مانده های کاخ داریوش واقع در شوش ، از دیگر آثار مهم بجای مانده از عهد هخامنشی به شمار می روند .

پیوند ایرانیان / شماره ۳۱۲ / ۶ آذرماه ۱۴۰۳

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

هفته نامه پیوند ایرانیان | ایران ، خوزستان ، اهواز