بی شک همه گیر شدن ویروس کرونا و به چالش کشیده شدن کشورهای جهان در قرن ۲۱ در دفتر دوران ما و در تاریخ ثبت خواهد شد، ویروسی که چنان بر حوزه های مختلف تاثیر خواهد گذاشت که حالاحالاها ازعلل و عوامل بوجودآمدن آن و تاثیرات غیرقابل کتمان آن گفته خواهد شد.
تاثیراتی که با نگاه افراد متخصص می تواند وجوه سلبی و ایجابی بر زندگی جمعی انسانها داشته باشد،هر چند اکنون وجه سلبی آن نمود بارزتری خواهد داشت.با توجه به پیشرفت های چشمگیر بشر در قرن بیستم و دو دهه ی اول قرن بیست ویکم، به نظر می رسید جهان اکنون از تمام دوران پیش از این،جای سالم تری خواهد بود،بشر امروزی بدنبال موفقیت هایی در هوش مصنوعی و جهان پزشکی بود که بتواند نه تنها عمر طولانی که حیات جاویدان داشته باشد.هر چند جامعه شناسان،فلاسفه و اقتصاددانان از نظریات در مورد جامعه ی ریسکی و پراز مخاطره و عدم قطعیت ها قلم فرسایی کرده و بشر را نسبت به پیامدهای رفتارش آگاه می کردند، اما افزایش امید به زندگی و سالمندشدن مرگ بدنبال پیشرفت پزشکی ،باعث شد که بشر درگیر شدن با ویروسی چون کرونا را به مخیله ی خود راه ندهد. بشر غافل بود از برخورد سیری ناپذیر خود با طبیعت و سبک زندگی ایی که در آن مقوله ی توسعه ی پایدار و احترام به طبیعت و زیست بوم محلی از اعراب نداشت ،سودجویی و اولویت منافع و عدم تعلق خاطر به کره ی خاکی شکل گرفتن وضعیتهای بغرنجی را متاسفانه نوید می داد.
وضعیتی چون شرایط کرونایی امروز که الگوهای مسلط اجتماعی و فرهنگی را در معرض فروپاشی قرار داده و زندگی اجتماعی را با دگرگونی عمیقی روبرو کرده،گویی ما بر خرابی های جامعه ایی زندگی می کنیم که تلاش بشر در این چند قرن با تمام آموزش های ایده آل و تکنولوژی،نتوانست مانعی برای رفتارهای غیرعقلانی بشر باشد.
به زعم آلن تورن جامعه شناس شهیر فرانسوی نقطه ی عطف تحلیل نه امید که درد است،درد ناشی از چند پاره شدن.چون جهان و فنآوری هایش تا آنجا تنزل یافته که چیزی بیش از یک بازار نیست. انگس دیتون برنده نوبل اقتصاد در سال ۲۰۱۵ در اثر بی نظیر خود بنام فرار بزرگ از مارک ناتان کوهن انشان شناس (صاحب اثر سلامت و ظهور تمدن) نقل کرده است: در بررسی ها به این نتیجه رسیده است که موفقیت های انکارناپذیر سده های نوزدهم و بیستم در دوره ی کوتاه تری حاصل شده اند و شاید شکننده تر از آنی باشند که ما تصور می کنیم.
با تمام تفاصیل گفته شده، شرایطی که امروز با جهان گیر شدن کرونا بشر روبرو است،در عوض پرسش من چگونه می توانم شاد باشم ، باید بدنبال پاسخ به این پرسش باشد که من چگونه می توانم نجات یابم، که این مهم نیازمند همکاری چندجانبه شهروندان و حکومت هاست.نکته ی قابل تامل این است که اگر ما در این فکر باشیم که بعد از فروکش کردن ویروس کرونا،جهان به مثابه ی پیش از کرونا بر روی ریل خود حرکت می کند،سخت در اشتباهیم.چرا که با تامل در حوزه های مختلف اجتماعی،سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع دستخوش تغییرات شگرفی شده و خواهند شد. و مدیریت جوامع با پیچیدگی و درهم تنیدگی خاص خود نیازمند نگاهی نو است.
با نگاهی مارکسی در حوزه ی اقتصاد بعنوان مهمترین رکن در جوامع و زیربنا، بگونه ای بخود لرزیده که حوزه های مختلف اجتماعی و سیاسی و فرهنگی را از جایگاه خود تغییر داده و بیشک باید شاهد تصمیم های متفاوت دولت ها نسبت به جهانی شدن و سیاست های بین المللی باشیم، از شرکت ها و کارخانجات تولیدی بزرگ تا سازمان های خصوصی و دولتی همه و همه در این مقوله ی کرونا متضرر شده و این ضرر نمود خود را بر سفره های مردم و معیشت طبقه ی متوسط و طبقات فرودست نشان خواهد داد و در صورتیکه دولتها با مردم هراسان،گرسنه و متضرر همدلی نکنند در حوزه ی اجتماعی شاهد یاس و نارضایتی ها و شاید آشوب های خیابانی نیز باشیم و جوامع با انواع آسیب ها و بزه ها مواجه گردند.در همین حوزه ی اجتماعی شاهد خشونت های خانگی و پرخاشگری ها هستیم که از تبعات عدم ارتباطات اجتماعی و هراس از درگیرشدن با این بیماری است و این مهم نیز نیازمند توجه جدی است.
در همین حوزه ی خانواده تاثیر کرونا بر کسب وکار و از دست دادن مشاغل در بین سرپرستانی که شغل دولتی ندارند را نباید غفلت کرد و به زعم آکسل هونت جامعه شناس آلمانی ما شاهد نوعی از تحقیر نسبت به چنین پدرانی هستیم که از آن بنام تحقیر کاستن از ارزشهای اجتماعی فرد نام برده اند و در این اقتصاد ناپایدار شاهد کاهش منزلت اجتماعی و فردی و عزت نفس بسیاری از نان آوران خانواده ها هستیم و ضمن نیاز به همدلی مردم نسبت به همدیگر، توجه جدی و حمایت های معیشتی تا گذر از این بحران از وظایف دولتها نسبت به شهروندان است
در اینجا ذکر این نکته در حوزه ی سیاسی مهم است که بواسطه ی عمق بحران همه ی اندیشمندان نیاز به دخالت مستقیم و حمایت دولتها را بشکل جدی در جامعه ضروری می دانند و این خود دغدغه ای برای کنشگران اجتماعی و سیاسی است که پیش از این از کوچک شدن دولتها و عدم دخالت آنها در زندگی مردم صحبت به میان می آوردند و نگرانی آنها جایی است که در سیستمهای تمامیت خواه به بهانه ی نیازمندی جوامع،بعد از کرونا نیز راه خود را با دخالت همه جانبه ادامه داده و فضایی برای تنفس عرصه ی عمومی و جامعه ی مدنی باقی نگذراند.
در جمع بندی بحث، ضرورت این نکته قابل تامل است که در زمانه ای که ما جهان را در سالم ترین پوزیشن می دیدم،کرونا و چالش کرونا بر ضعف بشر از یک سو و همچنین پیامدهای رفتارهای نابخردانه در مقابل طبیعت و کره ی خاکی و جای نداشتن نگاهی حاکی از توسعه ی پایدار از سوی دیگر صحه گذاشت و نیاز به نگاهی تازه و طرحی نو از تمام انسانها به فراخور مسئولیت شان را می طلبد.در واقع کروناویروس را نباید پدیده ای صرفا بیماری زا در مورد جسم بشر و بهداشت آن نگاه کرد بلکه کرونا پدیده ای است که باید در ابعاد اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و سیاسی به آن نگاه کرد و کشورهایی چون آمریکا و دیگر کشورهای سودجو بایستی به این فلسفه پی ببرند که پبشرفت آنها زمانی ارزش دارد که از رنج و محنت بشریت بکاهد و نه برنامه ریزی برای ساختن ویروس و سودجویی در آشوب و اضطرار و غارت. نگاه به طبیعت، زیست بوم، جنگل ها ومنابع آبیو.. نباید از روی برتری انسان و غریزه ی سیری ناپذیرش باشد، بلکه باید برای طبیعت نیز حق حیات قائل شده و به این نکته توجه کنیم که با عقلانیت و عشق ورزی به همنوعان خود و همه ی هستی در مسیر مدارا و همزیستی است که بهروزی و زیستی همراه با مطلوبیت به دست می آید.
بی شک جهان پس از کرونا بسی متفاوت تر است و اکثر کشورها نگاه شان به مقوله ی جهانی شدن تغییر می کند و به نظر می رسد نوعی نگاه به داخل و ناسیونالیسم بر سیاست های دولتها حاکم شود و این سیاست ها نباید از مسئولیت بشر به تمام جهان و این کره ی خاکی بکاهد، بلکه همکاری و همیاری ضرورت جهان و جهانیان است.
- شهرام گراوندی
- کد خبر 12666
- 3428 بازدید
- بدون نظر
- پرینت