در فهرست اسامی 116 نفره ی این اساتید ، نام عبدعلی ناصری در ردیف 21 درج شده است که نشان از دغدغه و مسوولیت پذیری وی دارد و نام ایشان در میان اهالی رسانه مطرح شد
بی تردید پرونده تلخ سد گتوند تکرار فاجعه های دیروز میراث فرهنگی و گردشگری در سد کارون ۳ و دیگر سدهای غیر ضروری در دیگر نقاط ایران است.
واقعیت این است که در دنیای امروز، خطر کم آبی را همه ی کشورها درک کرده اند و دوران سدسازی و انبار کردن آب پشت سد، کارکردش را از دست داده است. تشویق کشاورزی و کشت گندم و برنج و راه اندازی تاسیسات صنعتی با مصرف بالای آب در مناطق کویری و خشک که اعلام مرگ آب کشور است، دیگر توجیهی ندارد و باید سیاست های جایگزین را دنبال کرد. این واقعیت ملموس و اظهرمن الشمس در وزارت نیرو وجاهتی ندارد.
هدف از احداث سد و نیروگاه گتوند، تأمین بخشی از برق مورد نیازکشور، کنترل سیلابهای فصلی کارون و نیز تنظیم آب کشاورزی پاییندست بود و اینکه دریاچه سد می توانست تبدیل به یک جاذبه گردشگری برای منطقه شود. احداث سد گتوند از همان ابتدا با انتقادهایی همراه بود، زیر آب رفتن ۱۰۰ هکتار از زمینهای مرغوب و حاصلخیز دشت عقیلی از جمله حاشیهها پیرامون احداث و آبگیری این سد بود
شگفت تراینکه گوش دولت به هیچ وجه بدهکار هشدار کارشناسان نیست. همه می دانیم و معتقدیم که همه ی ایران سرزمین ایرانیان و متعلق به همه ی آحاد ایرانیان است. ولی توجه باید کرد که اگرآب کارون کفایت خویش می نمود و مردم این خطه را بهره ی کافی می داد، نیازی به این گفته نبود که مردم کرمان، اصفهان و یزد نیز حق دارند ازاین آب خدادادی بهره ببرند. این سخن هرگز به معنای نگاه منطقه گرا و تضاد با نگاه ملی نیست.
حالا دیگر همه می دانند احداث سد گتوند که روزگاری پیشتر، قرار بود بزرگترین و مفیدترین سد خاورمیانه باشد؛ یک خطای فاحش محاسباتی و یک اشتباه بزرگ در تاریخچه ی سد سازی کشور ما و چه بسا تبدیل به ننگ صنعت سدسازی در خاورمیانه و جهان شده است!