مثلن روز قلم است! روزی که بر خلاف دیگر روزهای مناسبتی دیگر به دلیل وقوع حادثه ای یا مراسم خاصی و یا اتفاق ویژه ای، روز قلم نامیده نشده! شاید عجیب هم به نظر برسد وقتی به دو علتی که در پی به آن اشاره خواهم کرد، شمای خواننده هم مطلع شوید به این دو علت بوده که سال ۸۱ بعد از کش و قوس فراوان، توسط انجمن قلم ایران پیشنهاد، و توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۴ تیرماه بعنوان روز قلم تصویب شد!
۱٫ جشن تیرگان و به رسمیت شناختن کاتبان در زمان هوشنگ، که از پادشاهان پیشدادی بوده.
۲٫ روز سیاره ی عطارد یا همان تیر که به عنوان کاتب ستارگان شناخته میشود. به همین سادگی!
اما در خصوص قلم و شرافت قلم و وجاهت و جایگاه قلم نوشتن، یک مقدار دیگر باسمه ای و غیر ضروری است. همه می دانیم چه جایگاهی دارد و چه جایگاهی باید داشته باشد؛ و امروز، قلم به دست گرفتن و نوشتن و قلم زدن، چه موقعیتی یافته است. چه کسی نمی داند که روح جوانمردی و آزادگی در نوشتن، باید دارای چه عناصری باشد؛ و چه کسانی واجد عنوان قلم به دست حرفه ای و شریف هستند؛ و چه کسانی قلم را جز به مزدوری و پاچه خواری و انتفاع شخصی و مصلحتی به کار نمی برند؟!
قلمی که خداوند به آن سوگند خورده و در تمامی منشورهای بین المللی و حقوقی جهان، جایگاهی رفیع دارد. اما فی الواقع پرسش اصلی این است: اصحاب قلم چه کسانی هستند؟! نویسندگان، نقاش ها، روزنامه نگاران، پژوهشگران، فیلمنامه نویسان یا هرکسی که به نوعی به حوزه نوشتاری و فرهنگی مرتبط می شود و فعالیتی خاص در این حوزه دارد.
عده ای نیز بر این باورند که چنین روزی برای همه آنهایی است که قلم به دست دارند و دامنه ی اهالی اش از دانش آموز و دانشجو تا دوستان فضای مجازی و قلم الکترونیک به دست (همان کیبورد) گسترش دارد. فارغ از این هجوها درباره چنین روز گمنامی، و اکنون با اطلاع کوچکی که دیگر می دانیم در تاریخ ایرانی، روز قلم چه روز مهم و ریشه داری است؛ پرسش دیگری پیش می آید که چرا در این زمینه و روی این نام گذاری هیچ کار فرهنگی صورت نگرفته است؟! چرا هنوز آن چنان که باید و شاید، جامعه درباره ی این روز خاص چیزی نمی داند؟! . و چرا حدود ۲۰ سال بعد از این نام گذاری و دیده شدن شانیت اهل قلم در تقویم رسمی، آگاهی عمومی از این اتفاق وجود ندارد و حتا میان مسوولان و نهادهای رسمی همه گیر نشده و جامعه ی کوچکی از اهالی فرهنگ یا علاقه مندان به این حوزه از آن اطلاع دارند و بدون شوخی! یا هجوسرایی! رسیدن این روز را به یکدیگر تبریک می گویند!.
در حالی که ما چندین روز زن و روز دختر و روز پدر در تقویم عمومی داریم. حتا برای روزی مانند ولنتاین که هیچ ارتباطی با فرهنگ ما ندارد، این همه تبلیغ می شود! ولی برای روز قلم، انگار نه انگار!
از اینها گذشته، روز قلم بیش از هرچیز باید روزی باشد که به یاد نویسندگان و صاحبان قلم باشیم و همه ، چه خوانندگان نوشته های اهل قلم و چه مسوولانی که حقوق می گیرند تا شرایط را برای نوشتن راحت و بدون دغدغه ی نویسندگان فراهم کنند، به یاد بیاورند و به یاد بیاوریم که در برابر اهل فرهنگ و اندیشه، آیا وظایف خود را انجام داده ایم یا خیر!
بی شک نویسندگان در برابر جامعه مسوول اند. آنها باید بهترین و با کیفیت ترین تولیدات قلمی را بیافرینند و به جامعه ی خود تقدیم کنند؛ نوشته هایی با بهترین و بیشترین کیفیت و بالاترین بهره برای عموم جامعه؛ اکثریت قاطعی از اهل قلم ما این گونه اند و در برابر آن چه می نویسند، احساس مسوولیت می کنند و اگر در این کاروان یکی دو همسفر می لنگند قابل گذشت است.
ولی اگر در مجموعه ای که با قلم سر و کار دارند، بارقه های فساد مالی، مزدوری، چاپلوسی، نگاه مادی صرف و سواستفاده از امتیاز و امکاناتی که در اختیار آنها گذاشته شده، و با قلم وارد جریان های انحرافی و تخریبی شوند؛ این مساله قابل گذشت نیست؛ و ضروری است مسوولان و نهادهای ناظر در این رابطه، مراقبت دائمی اعمال کنند!
بعنوان نمونه، برخی افراد و رسانه هایی که با مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در جغرافیای خوزستان مشغول به کار هستند، مدتی است مهمان نغمه های ناخوش و ناکوک و بدصدایی هستند که تا پیش از این شاهد آن نبودیم و مدتی است موجبات آزار قاطبه ی اهالی رسانه های خوزستان را فراهم آورده اند!
همان اندازه که نویسندگان و روزنامه نگاران باید در برابر شکوه و منزلت قلم احساس مسوولیت کنند، جامعه و مسوولان هم در برابر اهل قلم مسوولند و روز قلم روز یادآوری این مسوولیت عمومی و مهم نیز هست.
جامعه نیز باید آثار اهل قلم را بخواند و با تهیه ی آثار قلمی نویسندگان و روزنامه نگاران، ضمن تشویق اهل قلم به تعمیق جامعه اهمیت بدهد. چرا که این آثار جزو سرمایه هایی است که برای آحاد مردم کشور تولید شده و اگر جامعه نسبت به این سرمایه ملی بی اعتنا باشد همه دچار ضرر خواهیم شد. فرهنگ و اندیشه در انحصار و مخصوص گروهی خاص از جامعه نیست و نخواهد بود؛ حتا در مرزهای جغرافیایی نیز نمی گنجد. نویسنده ی ایرانی مانند هر نویسنده ای در هر کجای جهان به خانواده ی فرهنگ و اندیشه ی جهانی و بشری متعلق است و البته بیش از همه متعلق به خانواده فرهنگ و تمدن فارسی و ایرانی است. هر فارسی زبانی که خود را از این سرمایه محروم کند، در حقیقت خود را از سرمایه ای بیکران و نامحدود بی نصیب خواهد کرد و خود دچار زیان خواهد شد.
در پایان؛ وقتی قلم به مقدس بودن قلم باور داریم، اطلاق صاحب قلم به هر کسی درست نیست. برای همین وقتی که می خواهیم به کسی بگوییم صاحب قلم باید دقت بیشتری داشته باشیم و اصحاب قلم واقعی را از غیرواقعی تمایز بخشیم.
- شهرام گراوندی
- کد خبر 12940
- 4600 بازدید
- بدون نظر
- پرینت