روز جمعه، ششم دی سایت انتخاب جمله ای را به نقل از حساب توییتری مقام معظم رهبری نقل کرد که نظر به اهمیت آن، جای تامل و بررسی دارد. معظم له در این جمله کوتاه به مناسبت سالگرد فروپاشی شوروی سابق فرموده اند که علت این فروپاشی نبودن و فقدان ارتباط میان رهبری شوروی با مردم بوده است.
از آنجا که این آسیب، ویژه هیچ کشور و حکومتی نیست بلکه کلی و همه کشورها و حکومت ها مشمول آن هستند لذا ضروی است تا این آسیب یعنی فقدان ارتباط دوسویه میان مردم و رهبران مورد واکاوی قرار گیرد.
پرسش نخست این است که جایگاه رهبران در نظامات سیاسی جهان و اهمیت پیوند آنان با مردمان چیست؟
رهبران در یک نظام سیاسی مانند شوروی، عالی ترین مقام تصمیم گیرنده و پرقدرت ترین فرد از جهت نظارت بر دستگاه های حکومت و طبیعتا مسئول ترین مقام در پاسخگویی است. به سخن دیگر، مسئولیت او برابر با اختیارات بالای اوست.
بی گمان، مقام رهبری در همه نظام های سیاسی، دارای زیر مجموعه هایی رسمی و قانونی است که رهبر، نظرات و دیدگاه های خود را از طریق آنها به منصه ظهور و اجرا می رساند.( که از آن می توان به ارتباط از بالا به پایین تعبیر کرد). افزون بر این، لازم است تا ارتباط از پایین به بالا نیز به شیوه های گوناگون طراحی گردد.
از این رو، بر رهبرانی که به نظر و رضایتمندی مردم از حکومت اهتمام دارند، لازم است تا بازخورد و بازتاب عملکرد خویش و نظام سیاسی را در میان مردم مورد پایش و سنجش قرار دهند. به بیان دیگر، رهبران باید میزان رضایتمندی مردم از اوضاع کلی کشورها را از طریق کانال های مطمئن دریافت کند تا بتوانند مواضع خویش را متناسب با رای و نظر مردم تنظیم کنند.
پیوند و ارتباط دو سویه میان مردم و رهبر در یک نظام سیاسی، وقتی استوار و اثربخش خواهد شد که کانال هایی که وظیفه گزارش نویسی و رساندن وضعیت کشور و میزان رضایتمندی مردم را به رهبران بر عهده دارند، گزارشات واقعی و منطبق بر واقعیت را به رهبران منتقل نمایند و رهبران و دستگاه های تحت امر وی نیز، سیاست های خویش را متناسب با رضایت مردم تنظیم کنند. این پیوند و ارتباط، زمانی رو به سستی می گذارد که مردم، خویش را در آیینه رهبران پیدا نکنند و زبان رهبران بیان کننده دغدغه های عامه و عموم مردم نباشد.
پرسش دوم این است که پیوند و ارتباط میان رهبران و مردم چگونه برقرار می شود؟
پیوند و ارتباط دو سویه میان رهبران و مردم گاهی به صورت رسمی و دیدارهای چهره به چهره است. البته در این دیدارها معمولا رهبران تک گویی می کنند و حاضران فقط شنونده اند و گفت و گوی دو سویه تحقق نمی یابد. افراد حاضر در این دیدارها چه بسا افراد خاص و گلچین باشند و عموم مردم و ملت را نمایندگی نکنند.
از این رو، رهبران نباید به اینگونه دیدارها به منزله کانال مطمئن ارتباط با مردم دل ببندند.
گاهی رهبران، با حضور در میان مردم و شنیدن درددل های آنان کوشش می کنند تا ارتباط میان خویش با مردم را تقویت کنند. در این موارد نیز معمولا دسترسی همه مردم با رهبران امکان پذیر نیست و دسته هایی منتخب از مردم امکان دیدار زنده و رودر رو با رهبران را پیدا می کنند.
دیدار و تماس های منظم رهبران با مسئولان احزاب و فرهیختگان و سرآمدان نیز امکان دیگری است که در صورت تصنعی و ساختگی نبودن می تواند پلی مطمئن برای انتقال نظرات مردم به رهبران باشد.
رسانه ها، وسیله فراگیر دیگری است که می توانند با شفاف سازی و بازتاب اخبار و مطالبات مردم، کانال مطمئن دیگری میان رهبران و مردم باشد. به هر حال امروزه در دنیای مدرن بر قراری ارتباط میان دو مجموعه کار دشواری نیست.
اگر مردم و مسئولان احزاب و مشاوران رهبران و رسانه ها بتوانند دیدگاه های متفاوت و متغایر با نظرات رهبران را به ایشان منعکس نمایند، کمک کننده موثری در فرآیند استحکام پیوند میان رهبران و مردم خواهند بود ولی اگر نتوانند دیدگاه و تحلیل و گزارش های متفاوت و متغایر با آنچه که مورد پسند و دلخواه نظام سیاسی و حکومت است، بر زبان آورند، بی گمان، فقط یک دیدگاه محور قرار می گیرد و در صورت نادرست بودن آن دیدگاه، همگی دچار اشتباه و گرفتار بیراه و عواقب آن می شوند.
اگر لزوم استواری پیوند میان رهبران و مردمان خویش با نگاهی ژرف تر بررسی شود به راه های متنوع و گوناگون دیگری به منظور تقویت این ارتباط خواهیم رسید. از جمله:
_ فراهم کردن فرصت های برابر برای نقش آفرینی همه آحاد مردم با دیدگاه های متفاوت در چرخه قدرت و خودداری از حذف افراد غیر همسو.
_ بالا بردن آستانه تحمل و ظرفیت حکومت برای شنیدن صداهای متفاوت.
_ تامین رفاه و آسان کردن زیست روزانه و دسترسی مردم به امکانات درمانی و آموزشی و کار وکسب مطمئن.
_ گسترش شایسته سالاری و سلامت اقتصادی و اعتماد اجتماعی از رهگذر مبارزه با زمینه های حرام خواری و فساد سازمان یافته.
- شهرام گراوندی
- کد خبر 12591
- 9631 بازدید
- بدون نظر
- پرینت