به : ترجمه ی لیلی گلستان و همه هم ناقابلاند به لیلی گلستان • نقابها، نقابها! یک در مربعها، مربعها مرگ خواب گردی ست فانوس به دست پی رویاهای ما میگشت از آستانه ی هر مربع تا هشت قهقرا وسوسه پیراهن اوست تا کودکیِ اشیاء را در جمجمه مفردات بیاستعاره کند دو مرگ مرد مؤدبی […]
شعرهای منتشر شده از مجید زمانی اصل. در شماره 121 پیوند ایرانیان. آذرماه 99
دلیلش، فقدان چتر حمایتی از هنرمند است. دلیلش آشفته بازار صنعت نشر است. دلیلش نبود قانون کپی رایت و رفتار حرفه ای است. دلیلش وفور و انبوه سازمان های ناظر بر خلاقیت و تولید هنر و ادب است. دلیلش سانسور است. دلیلش ناشر بقال و چغال است. دلیلش نبود سیستمی است که سراغ هنرمند بیمار برود و او را با عزت و درمان تیمار کند. دلیلش نبود یک بیمه ی مفید و کارآمد است. دلیلش نبود دایه و مادر برای هنرمندی است که باید دغدغه اش فقط و فقط و فقط نوشتن و هنرآفرینی باشد و نه سودا و عقل معاش. ووو
سی و دو سال پیش زمانی که دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی اهواز بودم ، نخستین بار با شاعری آشنا شدم که به همراه شاعری دیگر، زنده یاد آرش باران پور ، کنار پیاده رو فلکه ی ۲۴ متری بساط کتابفروشی داشت. شعرکی از من تازه منتشر شده بود و میل دیده شدن داشتم . وقتی […]