هزاران هزار عکس از رویدادها و منظره ها و آدمیان، هرگز امکان بازتکثیر پیدا نکرد و به فنا رفت. در خانواده های ما چند آلبوم فربه ی عکس وجود داشت و از آن همه عکس از دوران کودکی و نوجوانی تا به امروز، چند فقره برای ما به جای مانده است؟!
این وابستگی به حدی است که رابطه ی عاطفی روزگار قدیم را از بین برده همه مجالس و هم نشینی ها و قصه های شیرین و دلچسب ایام گذشته بشر جای خویش را به رسانه ها واگذار نموده است.
در زمان قدیم گروه موسیقی متشکل از: تار زن ،کمانچه کش، نی زن، ضرب گیر، دف زن، خواننده و یک آتش بیار بود.
متآسفانه تعدادی از روابط عمومی های خوزستان نیز با کانالیزه کردن آگهی های محدود برخی ادارات به روزنامه هایی که خود یا اطرافیان شان سرپرستی آن را به عهده دارند، به نوعی زد و بند وقیحانه دست می زنند تا هم عنان رسانه ها را در دست بگیرند و هم به معنای واقعی کلمه به همدیگر نان قرض داده باشند.
شایسته است شورای عالی سیاست گذاری جبهه اصلاح طلبان به این موضوع ورود کند و بیش از این اعتبار و آبروی جریان اصلاح طلبی که هنوز در باور بخشی از مردم امیدوار، یک گریزگاه برای بهبود شرایط سیاسی و زیست بهتر است، تباه نشود!
این قصه پر غصه به همین جا ختم نمی شود بلکه عجیب تر می شود؛ آنجایی که برخی مدیران روابط عمومی ها با این شبه خبرنگاران همراه می شوند و از آنان به عنوان بازوان توانمند خود بهره می گیرند هم برای چاکری و هم برای حفظ میز!