ما امروز با کمی گذشته پژوهی می توانیم دریابیم که شفیانی و هوشنگ چالنگی اولین سرحلقه های جریان روشنفکری ادبی به معنای مدرن آن در مسجدسلیمان بوده اند. یکی در شعر و دیگری در داستان نویسی .
این منوچهر شفیانی و بهرام حیدری اند که نمادهای مسلم و غیرقابل انکار داستان نویس اقلیمی ـ بومی در زادبوم بختیاری به طور خاص و به طور عام در کل ایران به شمار می آیند
درختی در بهار نخستین سال ثمر آوردن که با چه مایه از دقت و وسواس ، شیرۀ زمین را می مکید تا عصارۀ حیات را به شکوفه هایی که می بایست میوه های پر آبی شوند برساند .
شفیانی در سراسر "قرعه آخر" ماجراجویانه نوعی نوستالژی را بازسازی کرده است در بستر روستانگاری و به آفرینش نوعی داستان زادبوم محور همت گماشته با راوی اول شخصی که همه چیز را می داند و با دانایی روایتیِ مستند را به پیش می راند.