یکی از مسائلی که برخی از فعالان قومی در استان مرتب آن را مطرح میکنند، تاکید بر محرومیت هم قومان خود نسبت به دیگر قومیت ها در استان است. گویی نوعی رقابت بین این فعالان بر سر محرومیت وجود دارد و هر کدام در پی آوردن مصادیق بیش تری برای نشان دادن مشکلات و مصائب افراد هم قوم خود هستند.
اما آیا بین مناطق استان که محل زندگی قومیت های مختلف است، از نظر برخورداری از امکانات و یا محرومیت و فقر تفاوت معناداری وجود دارد؟ آیا بهره مندی ها در اختیار یک قوم است و قوم دیگر هیچ بهره ای از منابع و امکانات عمومی ندارد؟
به نظر می رسد که چنین تصوری بیش تر یک کلیشه است تا واقعیتی بیرونی.
برای نشان دادن این مسئله که محرومیت و برخورداری در استان پدیده ای قومیتی نیست می توان شاخص هایی را به عنوان مبنا برای مقایسه مطرح کرد.
یکی از مهم ترین شاخص ها حاشیه نشینی است، چرا که حاشیه نشینان به دلیل دوری از جریان اصلی زندگی شهری، همزمان مجموعه ای از محرومیت ها (کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و…) را تجربه می کنند. بر این اساس در شهر اهواز هم در غرب و هم در شرق آن و هم چنین در بین سایر شهرستان ها از خرمشهر و دزفول تا مسجد سلیمان و ماهشهر و آبادان و اندیمشک مناطق حاشیه ای وجود دارند که در هر شهرستانی افراد محروم متعلق به یک قوم در آن جا زندگی می کنند. و یا در تقسیم بندی کشوری شهرهای کم تر توسعه یافته به شهرهایی با قومیت های مختلف هم چون شادگان، امیدیه، دشت آزادگان، رامشیر، لالی و ایذه و … اشاره شده است. بر این اساس برای تحلیل توسعه نیافتگی در خوزستان باید آن را به مثابه یک کل و مجموعه تحلیل نمود، چرا که در اکثر مناطق آن مشکلات نسبتا مشابهی وجود دارد.
طرح مسئله محرومیت و تاکید بر پیوند آن با قومیت و این که گویی دست پنهانی برای نگه داشتن فلان قوم در فقر وجود دارد، می تواند زمینه ساز خشونت و نفرت در استان گردد.
اساسا دیگری سازیها هدفی جز ایجاد همبستگی های کاذب ندارند و نه تنها منجر به کاهش محرومیت نمی شوند، بلکه با فرافکنی می تواند اذهان را به سمت مسائل و موضوعات فرعی هدایت کنند.
با توجه به نزدیک بودن انتخابات و کارکردی که چنین کلیشه هایی دارند، باید بیش از پیش منتظر تحلیل هایی از این دست باشیم.
- شهرام گراوندی
- کد خبر 12188
- 15608 بازدید
- بدون نظر
- پرینت