شما اینجا هستید
سیاسی » یک پرونده همیشه گشوده!

حمید منجزی:
      درباره علل شکست نهضت ملی شدن نفت وسقوط دولت  دکترمصدق دو پرسش بسیار محوری و   مهم قابل طرح است . اول اینکه علل و زمینه های درونی شکست نهضت چه بود و دوم آنکه اگرکودتای مردادماه ۳۲ نیز به انجام نمی رسید ، دولت ملی دکترمصدق تا چه حدشانس بقاء داشت ؟ پاسخ به پرسش دوم به ویژه از این جهت اهمیت دارد که اساس گفتمان مسلط ایرانیان درخصوص کودتای ۳۲ به نوعی علت اصلی شکست  دکتر  مصدق و برکناری دولت او را خیانت اطرافیان وی ودخالت خارجی قلمداد می کند. براساس این گفتمان نهضت مزبور درحال توسعه و فتح قله های رفیع و تسخیر ناپذیر استبداد و استعماربود که به ناگاه با توطئه ی  امریکا , انگلیس و دربار و خیانت برخی از نزدیکان مصدق در جبهه ی ملی کودتایی صورت گرفت و کار نهضت را به شکست کشانید.
در پاسخ به پرسش اول همه شواهد تاریخی نشان می دهدکه نهضت ملی نفت درایران همچون انقلاب مشروطه محصول ائتلاف طبقه متوسط جدید شهری با اقشار و طیفهای سنتی جامعه بوده است. در اینجا نیز بین روشنفکران روحانیان و بازار و کسبه ائتلافی روی حمایت از نهضت ملی و شخص دکتر مصدق صورت گرفت. بنابراین کانون نیروبخش نهضت ائتلاف یادشده بود به همین سبب تا آنجا که این ائتلاف و انسجام پابرجا بود نهضت نیز با قوت و قدرت  به پیش می رفت و آن گاه که ائتلاف مزبور راه فروپاشی و گسست را برگزید هر آینه به سستی و شکست کامل نزدیکتر گردید. ما می دانیم که در تیرماه ۳۱ علیرغم آن که شاه فرمان برکناری مصدق را صادر کرد  در واقع  ائتلاف طبقات جدید و سنتی شهرنشین با قدرت خیابانها را در حمایت ازدولت ملی دکترمصدق تسخیرکرده و دربار را وادار به عقب نشینی نمود. با این همه فروپاشی تدریجی ائتلاف مزبور پس ازتیرماه ۳۱کار را به  جایی  کشاند که در روز۲۸ مرداد ۳۲ ارتش به  آسانی وارد خیابانهای خالی پایتخت شد و دولت ملی را ساقط ساخت. بنابر همین نگرش می توان ادعا نمود که جبهه ملی به رهبری دکترمصدق با یک ائتلاف وسیع بین  طیفهایی از طبقه متوسط سنتی  و جدید دو فراز سرنوشت سازتاریخی را تجربه نمود. اولین فرازباروی کار آمدن دولت دکترمصدق   ازسال۱۳۳۰تا تیرماه  ۱۳۳۱تداوم یافته  و دومین فراز دربرگیرنده  حوادث پس ازتیرماه ۳۱ تاکودتای ۲۸ مرداد ۳۲بوده است. آنچه مسلم می نماید این است که اتحاد و ائتلاف طبقات متوسط جدید و سنتی شهرهای بزرگ به ویژه تهران تاتیرماه ۳۱برقراربوده و با قاطعیت و اتحاد و انسجام کامل از نهضت ملی و دولت برآمده ازآن حمایت می کرد. به همین   سبب روند شتابناک حوادث در جهت موفقیت و پیروزی نهضت و یکپارچگی حامیان آن به پیش می رفت .
با این همه فراز دوم حوادث و تحولات بدلیل سست شدن حامیان  طبقاتی نهضت  راه معکوسی رادرپیش گرفت.حقیقت آن است که بدلیل اختلافات عمیق رهبران و پیشگامان نهضت پس از تیر ۳۱ این ائتلاف به تدریج  از هم گسیخت. خاصه اینکه سرکردگان طیف ها و اقشار سنتی نهضت پس ازحمایت های تحسین برانگیز از مصدق باچرخشی عجیب به مخالفت باجبهه ملی پرداخته و تدریجا راه نزدیک شدن به دربار را در پیش گرفتند . شاید بتوان یکی ازدلایل فروپاشی واضمحلال ائتلاف یادشده را نفود حزب توده در بین روشنفکران و تشکیل شتابناک اتحادیه های کارگری وابسته بدان دانست که بسیاری را به هراس ووحشت افکنده بود. این وحشت فزاینده روحانیون, سرمایه داران (که کارگران شان تحت تاثیر تعالیم حزب توده عملن در برابرآنها تمرد و حتا اعتصاب می کردند) و دیگر رهبران طبقه متوسط  سنتی و بخشهایی از اقشار عادی  مردم  را بسوی اتحاد و ائتلاف با دربار  و ارتش سوق داد. شکی نیست که حوادث قبل ازکودتا نگرانیهای فراوانی را فرا روی بخش قابل توجهی از جامعه قرارداده بود. درروزهای منتهی به کودتا خیابانها ی شهرهای بزرگ مدام درتسخیرحزب توده و جریانهای مخالف آن قرارداشت. همچنین به دلیل اعتصابات دائم کارگری شاخص  تولید ملی افت کرده و تورم نیز به دلیل  تحریمهای نفتی و منازعات صنفی بشکل روز افزونی بالارفت.
موارد یادشده فوق  نشان می دهد که علل و زمینه های  داخلی شکست نهضت حداقل ظرف یکسال پیش از کودتای  نظامیان و دربار به شکل نگران کننده ای دولت دکترمصدق را با بن بستهای نفس گیر و هراس آور مواجه ساخته بود. جدای از همه اینها مصدق در برابر بن بست مذاکرات , بدون هرگونه ابتکار عملی به حاشیه و انفعال گرایید . با آبستراکسیون نمایندگان وابسته به جبهه ملی در مجلس هفدهم , این مجلس عملا ازابتدای سال۳۲ تعطیل شد. (قبل از آن خود مصدق مجلس سنارا نیز منحل کرد) نهایت اینکه پیش از کودتای مرداد ۳۲ مصدق وجبهه ملی عملن شکست خورده و شانسی درتحولات اینده کشور نداشتند. بنابراین روشن است ائتلافی که جبهه ملی را به پیروزی رساند, متلاشی شد. حزب توده در اوایل سال ۳۲ بناگاه مصدق را ابزار دست امپریالیسم  آمریکا خواند و ازحمایت او دست کشید.
  مهمتر از همه اینکه درعرصه  مذاکرات  بر سرحل مشکل با دولت انگلیس و رفع بحران نفت ، مصدق  ودولت او بدون  هرگونه توفیقی در انزوا و انفعال قرارگرفتند. بدیهی است باکمی  تامل بر حوادث تلخ دوران افول نهضت ملی شدن نفت در ایران  می توان درک واقع بینانه ای ازعلل وزمینه های داخلی شکست آن بدست آورد.   مضاف  آنکه با استناد به زمینه ها و علل یادشده شاید بتوان پاسخ لازم را نیز به پرسش دوم فراچنگ آورد. به باور صاحب  این  نوشتار شوربختانه  نهضت ملی  شدن نفت حتا  قبل ازکودتا  چه درعرصه روابط بین المللی و چه درعرصه داخلی کاملن شکست خورده و سرنوشتی جز فروپاشی نداشته است.
همه ی شواهد تاریخی نشان می دهد که از ابتدای تابستان۳۲ سررشته امور از دست دولت مصدق خارج شد . به ویژه پس از وقایع ۲۵مردادماه که خیابان ها به تصرف هواداران حزب توده درآمد همه  نیروها و جریانها از جمله دولت نیز به وحشت افتادند. همین  وحشت و هراس موجب شد تا با فرمان دکتر مصدق  ارتش به  سرکوب اعتراضات خیابانی و بازگرداندن معترضین به خانه هایشان بپردازد و البته همه می دانیم که ارتش نیز از این پیشامد طلایی استفاده برده و در روز۲۸ مرداد توانست با کودتایی  لرزان به آسانی  دکتر مصدق و دولت ملی اورا بزیر بکشد. نکته بسیار مهم واساسی آن بود که درست  وقتی از صبح ۲۸مرداد کودتاگران و حامیان انها بر خیابانهای تهران تسلط یافتند هیچ خبری ازهواداران جبهه ملی ودکترمصدق نبود. این پرسش مهم  که طی آن چند ساعت کودتایی کسانی که در۳۰ تیر باحضور خیابانی خویش  شاه را وادار به عقب نشینی کرده و دکتر مصدق را مجددا به قدرت رساندند کجا بودند؛ می تواند بسیاری از ابهامات تاریخی ما را درخصوص شکست نهضت ملی و علل پیروزی کودتا روشن سازد.  در واقع بنظر می رسد کودتای نظامی کمترین نقش را درسقوط دولت ملی برعهده داشته و سایرعوامل پیش گفته سهمی بمراتب بیشترازکودتا در سرانجام کار نهضت ودولت برامده ازآن بخود اختصاص خواهندداد.
بنابردلایلی که در نوشتار بالا آمد می توان برنتایج زیرتاکید نمود  که مطابق شواهد و سوابق تاریخی:
۱-نهضت ملی شدن نفت و موفقیتهای آن محصول ائتلاف و اتحاد استراتژیک طبقات متوسط سنتی و جدید شهری بوده و اختلاف و از هم گسیختگی درائتلاف مزبور زمینه های موثری رادرشکست وفروپاشی نهضت فراهم آورد.
۲-نهضت ملی شدن نفت درایران علیرغم توفیقات اولیه  , بدلیل ناتوانی درحل معضلات داخلی وبن بستهای بین المللی بویژه فروپاشی ائتلاف حامیانش , قبل ازکودتا به بن بست خورد و به شکست گرایید.
۳- پیروزی کودتای نظامیان ، دربار و حامیان خارجی ان پیش ازهرچیز دیگری محصول فروپاشی ائتلاف و اتحادطبقات حامی نهضت و عدم توفیق دکترمصدق ودولت اودرجریان مذاکرات خارجی و بن بستهای بین المللی بود.
۴- شکست  دیپلماتیک دکترمصدق در رفع اختلاف بادولت انگلیس و فرو غلطیدن دربن بست مذاکرات موجب گردید تا امریکا نیز با انگلستان برسر برکناری وسقوط دولت او به توافق و تفاهم برسد.
نتیجه اینکه نهضت ملی شدن نفت انچنان پشتوانه های داخلی و خارجی خودرا ازدست داده و دربن بستهای تو درتو گرفتارآمده بود که پیش ازکودتا رمق وتوان لازم راجهت اداره امورکشورازکف نهاد. بنا براین باتوجه به دلایل پیش گفته بنظر می رسد حتا اگرکودتایی هم صورت  نمی گرفت دولت ملی دکترمصدق هیچ شانسی برای بقاء نداشت. بعید نبود که بدون کودتا نیز گرداب منازعات روزافزون داخلی  و بن بست درعدم دستیابی به یک راه حل دیپلماتیک دولت را ظرف مدت کوتاهی درکام خود فرو ببلعد.
 
 

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

هفته نامه پیوند ایرانیان | ایران ، خوزستان ، اهواز