حالا دیگر همه می دانند احداث سد گتوند که روزگاری پیشتر، قرار بود بزرگترین و مفیدترین سد خاورمیانه باشد؛ یک خطای فاحش محاسباتی و یک اشتباه بزرگ در تاریخچه ی سد سازی کشور ما و چه بسا تبدیل به ننگ صنعت سدسازی در خاورمیانه و جهان شده است! اتفاق نامبارکی که به جای پذیرش خطا از سوی دولت، و اقدام عملی و موثر برای حل این مصیبت و عارضه ی بحرانی خطرناک، شاهد مقاومت دست اندرکاران و توجیه گران این اشتباه فاحش هستیم. و یا شاهد مقصر قلمداد کردن این گروه و آن گروه سیاسی، مسوولان این دولت و آن دولت، و یا محکوم کردن شرکت سازنده ی سد – که به زعم نگارنده، کمترین قصوری متوجه آن نیست – چرا که کار مطالعه ی عملیاتی و نقطه زنی پیش از ساخت و احداث سد، هیچ ارتباطی به شرکت سازنده نداشته و ندارد؛ و اگر دنبال مقصر هستیم، مقصر این واقعه، حالا که مدتها از ساخت این بلای زمینی می گذرد، بر همه گان روشن و آشکار است!
ولی مساله اینجاست که دنبال مقصر رفتن، اکنون فایده ای ندارد و باعث نمی شود این معضل بزرگ درمان شود.
سدی که چند دولت با گرایش چپ و راست در مطالعه، طرح ریزی، کلنگزنی، احداث و دست آخر بهره برداری از آن درگیر بوده اند و هیچ دولتی را نمی توان مستثنا و مبرا از دست داشتن در این عنصر دست ساز بشری و فاجعهی زیست محیطی دانست که دارد کیان و زیست بوم بخش مهمی از ایران را نابود میکند. و اگر معتقد باشیم که معضلات این چنینی، تنها مختص یک استان مشخص و درگیر نیست و تمام کشور را به خطر می افکند؛ کما اینکه اکنون نیز تبعات سربرآوردن و آبگیری سد گتوند، نه تنها استان خوزستان که استانهای همجوار را نیز متاثر کرده، و از مناظر مختلف بر اقتصاد و معیشت، آب و هوا و گذر فصول و شرایط اقلیمی و زیست شهری و روستایی دیگر مراکز، اثرات زیانبار گذاشته است؛ در می یابیم که دامنه ی این آثار منفی، هرچه می گذرد شتاب بیشتر و ابعاد گسترده تری خواهد یافت.
در فرهنگ علوم سیاسی، جایی که به اقتصاد و تولید و صنعت میپردازیم، سدسازی را می توان بعنوان یک پارامتر سیاسی برشمرد. یعنی پیش از هر چیز، ساختن یک سد، یک اقدام سیاسی و امنیتی است. در اینباره و در ادامه توضیحات مفصل تری خواهیم نوشت.
- شهرام گراوندی
- کد خبر 11626
- 461 بازدید
- بدون نظر
- پرینت