شما اینجا هستید
فرهنگی » منوچهر آتشی و موج ناب

 
  فوران نخستین چاه نفت خاورمیانه در مسجدسلیمان نام این شهر را جهانی کرد. حضور کارشناسان فرنگی در این شهر و راه‌اندازی تشکیلات مدرن اداری و زیرساخت‌های زندگی که با معیارهای کشورهای غربی برابری می‌کرد، چهره­ی این منطقه­ را به کلّی دگرگون کرد. نخستین شاعران موج ناب از همین شهر برآمدند و در محیطی بالیدند. اینان حامل میراث فرهنگی و اجتماعی پیش­تاز روزگار خود بودند. آریا آریاپور (حمید کریم­پور)، سیدعلی صالحی، یارمحمّد اسدپور، هرمز علی­پور و سیروس رادمنش نخستین شاعران و پایه‌گذاران موج ناب هستند و همگی، برآمده از مسجدسلیمان. موج ناب، رفته­رفته علاقه­مندان دیگری از سایر شهرها و مناطق پیدا کرد و جوانانی هم‌چون فیروزه میزانی، مهین خدیوی، فرامرز سلیمانی، قاسم هاشمی‌نژاد و… نیز به شعر موج ناب پیوستند و شعرهایشان زیر همین عنوان در مجلّه­ ی تماشا منتشر شد.
آریا آریاپور، نخستین شاعری بود که شعرهایش با عنوان موج ناب در مجلّه­ ی تماشا چاپ شد و آتشی در پیشانی شعرهای او مطلبی نوشت و ضمن تایید و تمجید شعر او، از شعر ناب سخن به میان آورد و تلویحاً گفت که شعر آریاپور در مسیر شعر ناب حرکت می­کند. بسیاری از منتقدان شعر معاصر، انتشار شعرهای آریاپور و برنوشت منوچهر آتشی را در مجلّه­ی تماشا نقطه­ی عزیمت شعر موج ناب می‌دانند؛ امّا درست­تر این است که آتشی، کمتر از دو سال بعد در صفحه­ی ۲۲ شماره­ی ۳۶۹ مجلّه­ی تماشا (تیرماه ۲۳۵۷) مطلب دیگری بر پیشانی نُه شعر تازه از آریاپور نوشت و آشکارا، عنوان موج ناب را برای نام­گذاری شعر پنج شاعر مسجدسلیمانی به کار برد. بنابراین، از منظر طرح موضوع و حمایت و هدایت شاعران مورد بحث و شعر آن­ها، می­توان گفت آتشی بانی موج ناب است، چرا که او هم در این راه به مثابه استاد و حامی و پدرخوانده عمل کرد و هم نام موج ناب را بر این گونه شعر نهاد. او خود نیز بر این مساله تاکید دارد و خودش را آغازگر این راه می­داند۱.
هسته­ ی اصلی و نخستین این موج، چند شاعر جوان خوزستانی بودند که بی‌گمان تأثیرات محیطی و بستر فرهنگی خاص (نوعی مدرنیته­ی مستقیم و بی­واسطه­ی) آن سال­های خوزستان در گرایش آن­ها به شعر موسوم به موج ناب کارگر افتاده است. شعر موج ناب که در نظر برخی از شاعرانش «تنها جریان مدرن شعر فارسیِ معاصر» آن سال­ها پنداشته می­شد۲، در نگاهی ملایم­تر و در نظر گروهی دیگر «شکل موجز و پرداخت شده­ی دیگری از موج نو بود۳.» به هر حال، پیدایش موج ناب را باید در مسیر حرکت رو به رشد و تحول­خواه شعر مدرن فارسی به شمار آورد و بررسی کرد.
منوچهر آتشی به عنوان شاعر و منتقد و تحلیل­گر شعر و هوشنگ چالنگی به عنوان شاعر موج نو و مجلّه­ی تماشا در حکم پایگاهِ تبلیغ و چاپ و نشر، در پاگرفتن و گسترده شدن شعر موج ناب تاثیر بسیار داشته­اند. توجه ویژه­ای که آتشی در صفحه‌ی شعر این مجلّه­ی به شعر مدرن و جریان­های پیشتاز ادبی نشان می­داد، سرمایه­ی ارزشمند و نقطه­ی اتکای مطمئنی برای این گروه از شاعران جوان شهرستانی بود.
آتشی هرگاه که لازم می­دیده است در تبیین و معرفی موج ناب مطالبی در مجلّه‌ی تماشا نوشته است. برنوشتی او بر نخستین شعرهای آریاپور، می­تواند در حکم اعلامیّه­ی حضور شعر ناب باشد.
او در بخشی از یادداشت آورده بود: «سخن بر سر شعر بی­وزن یا با وزن نیست – که حدیثی است کهنه-  اینک و این­جا، سخن از شعر ناب است، در بیانی فشرده، که حشو را به غیبت می­نشیند. شعری از «حس»ها و چگونگی گره­خوردنشان با نشانه­ها که عناصر طبیعت باشد. اما در این­جا، عناصر طبیعت نیز چنان با خیال و حس می­آمیزند که بازشناخت­شان از کلام دشوار است.
شعر آریاپور، شعری است جوان، اما زنده و به سرعت جاری به سوی کمال.   و آن چه بعد از این باید باشد، سلسله­ای بر زبان است،     که در خلوت دانایی،    میّسرش خواهد شد۴.”
پایمردی­ها و حمایت­های آتشی از شاعران جوان موسوم به موج ناب موجب شده است تا تقریباً همه­ی این شاعران بر نقش مهم و تأثیر انکارناپذیر آتشی بر کار شاعری­شان خود اذعان کنند و از او در حکم استادی حمایت­گر به نیکی یاد ­کنند. اکنون برای نمونه به نقل سخن سیروس رادمنش درباره­ی تاثیر آتشی بر کار شاعری  خود و دوستانش بسنده می­کنیم: «از او آموختیم که اگر از (کلّی) می­گوییم – مثلاً عشق یا مرگ – این شکل کار )= شکل بیان ( و (فلسفه­ی موضوعه) است که شعر را می‌تواند (یکّه) و ممتاز کند. این زمان در حالی است که با پاساژهایی از بی­وزنی در شعر معاصر و ارائه نمونه­هایی از شعر (در تماشای ۵۶ تا ۵۸ که این چیزی نظیر (کایه دو سینما)ی ۵۸ تا ۶۰ میلادی برای سینمای موج نو فرانسه بود، و هم چون فرانسوا تروفوی راه (شعر مدرن واقعی ما) را هدایت می‌کرد۵
آتشی، پس از انقلاب در یادداشت‌هایی، «ایمان و اندیشه، بیداری و هوشیاری، و حرکت و خلاقیت» را «موهبت‌های انقلاب» به شمار آورد و با یادآوری فقدان وجه اجتماعی شعر شاعران موج ناب گفت از نظر او این شعر در دوران پیش از انقلاب، «چیزی» کم داشت و آن کمبود همانا «انسان، زندگی و پرخاش و مواجهه با بدی­ها و بدها» بود و به باور او، انقلاب این ویژگی را به شعر «شاعران جوان و صمیمی ما بخشید» و شعر آن‌ها را از «بستگی» و «گره­های کور فرمالیسم» رهاند و آزاد ساخت. آتشی، بعدها (میانه‌ی دهه‌ی هفتاد) نیز گفت: «من برای نخستین بار در ایران عنوان شعر ناب را  پس از دریافت شعرهای درخشان برخی شاعران جوان که شعرهایی متفاوت از صورت‌های متداول شعری عرضه می‌کردند، باب کردم.» با این همه او تأکید می‌کند که «من میدان‌دار شعر ناب نبودم» و بدین ترتیب او آشکارا از علم‌داری شعر موج ناب سرباز زد تا جایی که در گفت‌وگویی به صراحت گفت: «بگذارید روراست بگویم که اعتقادی به موج‌سازی و موج‌بازی و موج‌سواری ندارم. الان که به گذشته نگاه می‌کنم می‌بینم که حتی نام‌گذاری «موج ناب» هم چندان درست نبود. این موج‌سازی‌ها حاصل درک نادرست از متون تئوریک است۶
 
 
منابع:
۱-آتشی، منوچهر(۲۴ خرداد ۱۳۷۶)؛ «موج­ها و نسل­ها» ؛ آینه­ی جنوب، سال چهارم، شماره­ی ۱۳۶، ص ۶٫
۲-رادمنش، سیروس (اردیبهشت ۱۳۸۲)؛ «مدخلی بر شعر ناب؛ شعر مدرن واقعی ما»؛ عصر پنج‌شبنه، سال پنجم، شماره­ی ۵۷ و ۵۸، صص ۶۰-۵۴٫
۳- لنگرودی، شمس (۱۳۷۸)؛ تاریخ تحلیلی شعر نو؛ چاپ سوم (جلد۴)، تهران؛ مرکز؛ ص۴۲۶٫
۴- آتشی، منوچهر (۱۴ اسفند ۲۵۳۵)؛ مجلّه­ی تماشا؛ سال ششم، شماره­ی ۳۰۳، ص۱۲٫
۵- رادمنش، سیروس (۲۵ اسفند ۱۳۷۹)؛ «حجت موجه شعر جوان»؛ عصر پنج­شنبه، شماره­ی ۲۷ و ۲۸، ص ۳۷٫
۶- سلحشور، یزدان؛ (۲۲ خرداد ۱۳۸۴)؛ «نبرد عین و ذهن»؛ آرمان؛ شماره‌ی ۲؛ ص ۴٫
 
 

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

هفته نامه پیوند ایرانیان | ایران ، خوزستان ، اهواز